کتاب‌ها و پژوهش‌هایادداشت‌ها و مقالات شخصی

امریکا بر سر دوراهی تامین منافع ملی یا تسلیم در برابر لابی صهیونیستی

نگرانی عمیق اسراییل از ائتلاف ضد ترور با محوریت ایران در خاورمیانه

سخنان سه شنبه نتانیاهو نخست وزیر اسراییل در کنگره ۵۳۵ نفری امریکا از نظر محتوا واجد هیچ ارزش و نکته مهمی نبود . کل سخنان او که جنجال های رسانه ای فراوانی نیز پیرامون آن شکل گرفت یک اقدام در چارچوب پروژه ای صهیونیستی – عربی است به نام ایران هراسی  که چند سالی است تعقیب می شود و بهانه آن موفقیتهای ایران در دستیابی به فناوری صلح امیز هسته ای است . نتانیاهو در این سخنان یک اعتراف مهم وبزرگ کرد و آن اینکه” ایران بر چهار پایتخت عربی و دو تنگه هرمز و باب المندب تسلط کامل دارد”  و سه دروغ بزرگ گفت  اینکه  قبل از رفع تحریم ها باید ایران سه کار بکند: اول تهاجم به همسایگان خود را متوقف کند، دوم از تروریسم در دنیا حمایت نکند، سوم باید تهدید به نابودی اسرائیل را متوقف کند.

اینکه نخست وزیر رژیم صهیونیستی اذعان و اعتراف می کند قدرت منطقه ای ایران ابعاد استراتژیک پیدا کرده و چهار پایتخت عربی یعنی دمشق ، بیروت، بغداد و صنعا  همسوبا ایران عمل می کنند نشانه ای از محدود شدن و در انزوا قرار گرفتن تروریسم است زیرا این همگرایی و اتحادی که نتانیاهو از آن سخن می گوید با هدف مقابله و ایستادگی در برابر افعی دو سر  ترور و خشونت در خاورمیانه یعنی اسراییل و تکفیری های سلفی مثل داعش شکل گرفته است و توانسته در جبهه های متفاوت ضربات مهمی نیز بر حامیان و عاملان ترور در خاورمیانه وارد سازد. تضعیف اسراییل در معادلات جدید خاورمیانه موجب شده است که نتانیاهو با سراسیمگی و خفت تمام راهی امریکا شود و به شکل هیجان زده ای به تکرار ادعاهای خود علیه ایران بپردازد و سه دروغ بزرگ را به ۴۳۵ نماینده مجلس نمانیدگان و ۱۰۰ سناتور امریکایی تحویل دهد .دروغهایی مثل اینکه ایران باید تهاجم به همسایگان خود را متوقف کند بدون اینکه مشخص شود منظور او کدام تهاجم است ؟ در حالی که ایران خود همواره مدافع در برابر تهاجم همسایگانش بوده که نمونه نزدیک آن جنگ تحمیلی صدام عفلقی در سال ۱۹۸۰ است دومین دروغ این است که ایران از تروریسم حمایت نکند که نوعی فرار به جلو از جانب نتانیاهوست زیرا همه محافل بین المللی می بییند که امروز ایران مهمترین حامی دولت و مردم عراق در مقابله با تروریسم داعشی هاست  و ازسویی توان راهبردی ایران د رهمگرایی با سوریه و لبنان منجر به بازدارندگی اسراییل از جنگ افروزی در منطقه است . رژیمی که در ۶۰ سال گذشته منشا و بانی دست کم ۶ جنگ ویرانگر در خاورمیانه بوده است و امروز قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران مانع از این ماجراجویی های تروریستی اسراییل شده است .از این رو کشورهای مخالف تروریسم باید همراه و همگرا با تهران باشند و کشورهای حامی تروریسم طبیعتا در برابر ایران قرار می گیرند . سومین دروغ نیز اینکه ایران باید تهدید به نابودی اسراییل را متوقف کند. در حالی که ایران هیچگاه بطور رسمی اسراییل  را تهدید به نابودی فیزیکی نکرده است و بارها مقامات رسمی جمهوری اسلامی بویژه رهبر جمهوری اسلامی ایران با استناد به فرایند ظالمانه و غیر حقوقی و ضد حقوق بشری تشکیل رژیم صهوینیستی بر نامشروع بودن این رژیم نژاد پرست تاکید کرده و تنها راه حل مساله را برگزاری رفراندوم در این کشور پس از بازگشت همه اوارگان فلسطینی دانسته اند. البته طبیعی است این رژیم در ۶۰ سال اخیر انقدر ادم کشی و ترور و جنایت کرده است که بسیاری از مسلمانان جهان به کمتر از نابودی این رژیم رضایت نمی دهند اما این خواسته و احساس عمومی ربطی به موضع رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد. از قضا مساله وارونه است این رژیم جعلی و تروریست صهیونیستی است که دائم در تلاش برای براندازی جمهوری اسلامی است و اسناد و شواهد و مدارک فعالیتهای مخربانه و تروریستی تل اویو در این خصوص کم نیستند و بطور طبیعی ایران با اقتدار این زیاده خواهی ها ی صهیونیستی را خنثی کرده است .

طرح چنین ادعاهای اشفته ای از سوی نخست وزیر رژیم صهیونیستی با نیم نگاهی به انتخابات رود هنگام ۲۶ اسفند ماه در این کشور چندان عجیب به نظر نمی رسد بویژه که شنیدن بوی توافق احتمالی بین ایران و کشورهای ۵+۱ نیز شامه خون اشام اسراییلی ها و برخی دولتهای عربی را نیز تحریک به خرابکاری و فتنه انگیزی کرده است به گونه ای که سفر نتانیاهو به امریکا بدون موافقت دولت این کشور انجام شده است و در این سفر هیچ یک از مقامات اجرایی کاخ سفید با نتانیاهو ملاقات نخواهند کرد که در نوع خود برای اسراییل یک فضاحت و بی ابرویی سیاسی محسوب می شود .

اما مساله و نکته مهم مورد توجه در این مقاله خطری است که استقلال و اقتدار امریکا را از ناحیه اسراییل و لابی صهیونیستی تهدید می کند . می دانیم که شاید برای نخستین بار ژنرال ایزنهاور که  در بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ رییس جمهور  امریکا بود در ماجرای بحران کانال سوئز متوجه شد که باید بین اقتدار و استقلال امریکا و زیاده خواهی های منطقه ای اسراییل یکی را انتخاب کند زیرا همواره امکان تجمیع خردمندانه انها وجود ندارد. و در ان زمان اقتدار و استقلال امریکا را به منافع اسراییل ترجیح داد و در نظام سیاسی امریکا از آن زمان تا امروز جریان ایزنهاوری ها شکل گرفت که اخرین نماینده آن چاک هگل وزیر دفاع سابق امریکا بود. این جریان معتقد است اسراییل تاجایی مهم است که خط دفاع از منافع امریکا در خاورمیانه باشد و نباید منافع ملی امریکا را تحت تاثیر لابی صهیونیستی قربانی اهداف اسراییل کرد  .  ۵۰ نماینده کنگره امریکا که دیروز عامدانه در جلسه سخنرانی نتانیاهو حضور پیدا نکردند یا جلسه را ترک کردند را می توان جریان ملی گرای قوه مقننه امریکا خواند هرچند کمتر از ۱۰ درصد کنگره را تشکیل می دهند اما نشا ن می دهدبرخی سیاست مداران در امریکا هنوز صد درصد اسیر زنجیره زر و روز  و تزویر صهیونیستی نشده اند از سوی دیگر استقبال بیشتر از۴۵۰ نفر از اعضای کنگره از اتهام پراکنی های دروغ نتانیاهو این خطر بزرگ را گوشزد می کند که استقلال سیاسی امریکا در نظام بین الملل به شدت در معرض تهدید قرار گرفته است و رابطه امریکا و اسراییل برخلاف انچه که ایزنهاور می اندیشید در حال معکوس شدن است و اگر مردم و نخبگان و سیاست مداران امریکایی چاره ای نیدیشند در اینده کشور بزرگ امریکا بازیچه دست صهیونیستهای مکار خواهد شد.

رفتار نه چندان مهربانانه اوباما و همکارانش در دولت امریکا با نتانیاهو در سخنرانی جنجالی اخیر نتانیاهو بویژه در خصوص مذاکرات هسته ای در این چارچوب قابل تحلیل است که اوباما به خوبی می داند که توافق با ایران برای لغو تحریمها و به رسمیت شناخته حق ایران در برخورداری از فناوری صلح امیز هسته ای حتما به نفع امریکاست اما به نفع رویکردهای تروریستی و جنگ طلبانه اسراییل و برخی دولتهای عربی نیست از این رو اوباما باید بین منافع امریکا و اهداف اسراییل در این موضوع خاص یکی را انتخاب کند و ظاهرا تاکنون اولی را انتخاب کرده است . باید منتظر بود و دید ایا این لابی اسراییلی است که دستور کار دولت امریکا را در موضوع ایران و مذاکرات هسته ای تعیین می کند  یا اوباما میتواند بعنوان رییس جمهور منتخب مردم امریکا در برابر فشارهای اسراییل از منافع مردم و کشور خود دفاع کند .

http://www.presstv.ir/DetailFa/2015/03/04/400232/netanyahucongress

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × سه =

دکمه بازگشت به بالا