کتاب‌ها و پژوهش‌هایادداشت‌ها و مقالات شخصی

انقلاب اسلامی ایران از منظر استاد شهید مرتضی مطهری

مقدمه:

از جمله پدیده‌های شگفت‌انگیز در سال‌های اخیر وقوع انقلاب اسلامی ایران است انقلابی که با بهره گیری از آموزه‌های اصیل اسلامی، فصل جدیدی از هویت فرهنگی و تاریخی این سرزمین را رقم زده و با ارائه شعار استقلال-آزادی- جمهوری اسلامی، منتج به شکل گیری مدل جدیدی از حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) گردید. با توجه به عظمت و جایگاه انقلاب اسلامی ایران در مناسبات جهانی، شناسایی ماهیت انقلاب، علل وقوع، الزامات حفظ، تداوم و تعالی آن امری بدیهی می‌باشد لذا از آن جایی که استاد شهید مرتضی مطهری در مسائل گوناگون فکری صاحب نظر بوده و به کلام رهبر معظم انقلاب می‌توان اندیشه‌های او را مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران دانست، جا دارد در مورد انقلاب اسلامی ایران هم مروری کنیم به آثار پربرکتی که آن بزرگوار از خود به یادگار گذاشته است. از این رو در این مقاله بر آنیم تا با بهره گیری از آثار مکتوب استاد مطهری همچون کتب:” آینده انقلاب اسلامی ایران-۱۳۸۷”،”پیرامون انقلاب اسلامی ایران -۱۳۶۸”، “بررسی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ۱۳۸۶ “از یک سو به بررسی ماهیت انقلاب اسلامی ایران پرداخته و از سوی دیگر شروط بقا و تداوم آن را از دیدگاه استادشهید مطهری بررسی کنیم.

در اینجا باید به این نکته توجه داشت که شهید مطهری بیش از چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بین ما نبودند و این‌گونه نبوده که با مسائل و مشکلات مواجه شوند و سپس برای آن راهکار ارائه کنند بلکه با تیزبینی و آینده اندیشی‌ای که داشته‌اند و در فرصت زمانی کوتاه پس از انقلاب و بعضاً با توجه به تجربه نهضت‌های اسلامی، مطالبی بسیار ارزنده که می‌تواند برای امروز ما راه‌گشا باشد ارائه کرده‌اند.

 

چکیده:

متفکر شهید استاد مرتضی مطهری انقلاب را چنین تعریف می‌کند: «انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یک سرزمین علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب.» (مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۲۹) استاد در تعریف انقلاب به دو فرآیند اشاره می‌کند: یکی برهم زدن نظم حاکم، یعنی تغییر و تحول در ارزش‌های جامعه، ساختارهای اجتماع و دگرگونی نهاد و نخبگان حاکم و دیگری دستیابی به وضعیت مطلوب. در اندیشه شهید مطهری: انقلاب ایران یک انقلاب مخصوص به خود است یعنی برای آن نظیری در دنیا نمی‌توان پیدا کرد از نظر وی این انقلاب، اسلامی بوده است امامقصود از اسلام تنها همان معنویتی که در ادیان به طور کلی وجود دارد نیست. به بیان دیگر راز موفقیت انقلاب اسلامی از منظر وی در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته است بلکه دو عامل دیگر مادی و سیاسی را نیز با اسلامی کردن محتوای آن‌ها در خود قرار داده است. استاد با ترکیب جمهوریت (به عنوان شکل نظام) و اسلامیت (به عنوان ماهیت نظام) مدل حکومتی جمهوری اسلامی را ارائه و به دفاع از آن در برابر منتقدان می‌پردازد.

ایشان با محور قراردادن اسلام و ارزش‌های اسلامی، تداوم، استمرار و آینده انقلاب را مبتنی بر حفظ و تحقق ارکانی همچون عدالت اجتماعی، استقلال، آزادی و معنویت اسلامی می‌داند. علاوه بر این، لازمه ترسیم بهتر آینده را نیم نگاهی به گذشته دانسته و با توجه به تجربه تاریخی نهضت‌های اسلامی، شناسایی چالش‌ها، آسیب‌ها و آفت‌های داخلی و خارجی پیش‌رو، تلاش در جهت رفع آن‌ها را ضروری می‌شمرد. همچنین، تربیت انسان‌های مؤمن با رشد فکری و اخلاقی و معتقد به آرمان‌های انقلاب را برای تحقق اندیشه حقیقی انقلاب‌اسلامی لازم می‌دانند و در عین حال، معترف‌اند که موارد یاد شده، تنها شرط لازم است نه شرط کافی.

 

تعریف انقلاب:

«انقلاب دگرگونی بنیادی درهمه زمینه‌های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، حقوقی و بویژه سیاسی است نسبت به آن چه پیش از انقلاب استوار و پابرجا بوده است واین دگرگونی‌ها همیشه با سرنگونی نظام سیاسی حاکم پیش می‌آید وکمتر با آرامش همراه بوده و اغلب با کارهای خشونت آمیز وویرانگی و خونریزی‌ها همگام می‌باشد». استاد شهید مطهری در تعریف انقلاب می‌گوید: «انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب. از این رو ایشان ریشه انقلاب رادو چیز می‌داند:۱- نارضایی و خشم عمومی از وضع موجود ۲- آرمان یک وضع مطلوب.

 

ماهیت و عوامل انقلاب‌ها:

از جمله سؤالات در مورد انقلاب‌ها این است که ماهیت و عوامل آنهاچیست؟ آیا انقلاب‌ها ریشه مادی دارند یا ممکن ست برخی ازآنها خصلت انسانی نیز داشته باشند. در این باره چند نظریه وجود دارد: عده ای معتقدند که همه انقلاب‌های اجتماعی عالم اگرچه در ظاهرممکن است شکل‌های متفاوتی داشته باشد ولی روح و ماهیتشان یکی است و آن اقتصادی و مادی است به عبارت دیگر تمام انقلاب‌ها درواقع انقلاب‌های محرومان است علیه برخوردارها. گروه دیگر بر این باورند که همه انقلاب‌ها ریشه مادی صرف ندارند. البته ممکن است ریشه پاره ای از انقلاب‌ها دو قطبی شدن جامعه از نظر اقتصادی و مادی باشد ولی تقسیم جامعه از نظر اجتماعی و اقتصادی به دو قطب محروم ومرفه شرط ضروری پیدایش انقلاب نیست. بسا ممکن است انقلابی خصلت انسانی محض داشته باشد و موقعی می‌تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادیخواهانه و ماهیتی سیاسی داشته باشد نه ماهیتی اقتصادی

شهید مطهری برای انقلاب‌ها علاوه بر دو نوع ماهیتی که ذکر شدماهیتی دیگر قائل است آن جا که می‌گوید: «انقلاب می‌تواند علاوه بر دو نوع ماهیت (مادی و خصلت انسانی محض) ماهیتی اعتقادی وایدئولوژیک داشته باشد بدین معنا که مردمی که به یک مکتب ایمان و اعتقاد دارند و به ارزش‌های معنوی آن مکتب به شدت وابسته هستند وقتی مکتب خود را در معرض آسیب می‌بینند و وقتی آن را آماج حمله‌های بنیان برافکن می‌بینند خشمگین و ناراضی ازآسیب هایی که بر پیکر مکتب وارد شده و در آرمان برقراری مکتب به طور کامل و بی نقص دست به قیام می‌زنند. انقلاب این مردم ربطی به سیر و گرسنه بودن شکمشان و یا ارتباطی با داشتن و یانداشتن آزادی سیاسی ندارد.» استاد با توجه به مطالب بالاعوامل ایجاد انقلاب را به سه دسته زیر تقسیم بندی می‌کند: ۱- اقتصادی و مادی که بالطبع آرمان چنین قیامی رسیدن به جامعه ای است که در آن از این شکاف‌های طبقاتی اثری نباشد. ۲- وجود خصلت آزادیخواهانه در بشر. انقلاب فرانسه به عنوان مثال از این نوع انقلاب‌هاست که مردم بیدار شده بودند و برای کسب آزادی انقلاب کردند. ۳- آرمانخواهی و عقیده طلبی که انقلاب‌ها به اصطلاح ایدئولوژیک جنگ عقایدند.

ماهیت انقلاب اسلامی ایران از نظر استاد مطهری:

از نظر استاد: انقلاب ایران یک انقلاب مخصوص به خود است یعنی برای آن نظیری در دنیانمی توان پیدا کرد. از نظر وی این انقلاب، اسلامی بوده است امامقصود از اسلام تنها همان معنویتی که در ادیان به طور کلی و ازجمله در اسلام وجود دارد نیست. و هم چنین اسلامی بودن فقط به معنای رواج مناسک مذهبی و آزادبودن انجام عبادات و آداب شرعی نیست. از این منظر راز موفقیت نهضت نیز در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته است بلکه آن دو عامل دیگر مادی و سیاسی را نیز با اسلامی کردن محتوای آن‌ها در خود قرار داده است به عنوان مثال مبارزه برای پرکردن شکاف‌های طبقاتی از تعالیم اساسی اسلام محسوب می‌شود اما این مبارزه با معنویتی عمیق توأم و همراه است از سوی دیگر روح آزادی خواهی و حریت در تمام دستورات اسلامی به چشم می‌خورد.

از نظر وی اسلام دین عدالت، حریت و آزادگی است و اشاعه این مفاهیم در ذهن توده بود که سبب همه گیرشدن انقلاب گردید. نهضت مشروطه یک نهضت شهری بود نه روستایی اما در این نهضت، شهری، روستایی، محروم و ثروتمند، کارگر و کشاورز، بازاری وغیر بازاری، روشنفکر و عامی، همه و همه شرکت کرده بودند و این به دلیل اسلامی بودن نهضت است. در اندیشه استاد موفقیت دیگر انقلاب اسلامی، از بین بردن خودباختگی ملت ما در برابر غرب و شرق بود و توانست به ملت بگوید که شما خود یک مکتب مستقل دارید می‌توانید بر روی پای خود بایستید و تنها به خود اتکا داشته باشید.

اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی:

از نظر استاد، انقلاب اسلامی، یعنی راهی که هدف آن اسلام و ارزش‌های اسلامی است و انقلاب و مبارزه صرفاً برای برقراری ارزش‌های اسلامی انجام می‌گیرد.

استاد مطهری در این زمینه می‌گوید «البته عده‌ای میان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی اشتباه می‌کنند. برای آن‌ها مبارزه و انقلاب  هدف است، اسلام تنها وسیله ای است برای مبارزه. آن‌ها می گویند از اسلام هر آنچه که ما را در مسیر مبارزه قرار دهد، آن را قبول می‌کنیم و هر چه که ما را از مسیر مبارزه دور کند، طرد می‌کنیم. فرق است میان کسی که اسلام را هدف می‌داند و مبارزه را وسیله ای برای برقراری ارزش‌های اسلامی، با آنکه مبارزه را هدف می‌داند و می‌گوید اصلاً اسلام آمده است برای مبارزه. باید بگوییم، در اسلام مبارزه عنصر مهمی است ولی هدف تنها مبارزه نیست. این تفکر که به مبارزه اصالت می‌دهد ناشی از طرز تفکر دیالکتیکی در مورد جامعه و تاریخ است.». «طرز تفکری که بیان می‌کند هر واحدی در طبیعت و در تاریخ بالضروره ضد خود و نفی کننده خود را در درون خود پرورش می دهدو بعد میان عناصر کهنه و نوی خودش جنگ در می‌گیرد و این جنگ به پیروزی نو و ترکیب شدن نو و کهنه می‌انجامد. بار دیگر این جریان شروع می‌شود و اصلاً همه چیز جنگ است. اساساً این مبارزه یک لحظه هم متوقف نمی‌شود و هرچه که چهره مبارزه را داشته باشد حقانیت هم مال اوست» (مطهری، آینده انقلاب اسلامی،۱۳۸۷، ص ۹۲-۹۳)

نظر استاد مطهری در خصوص رهبری انقلاب:

شهید مطهری به منظور اثبات ماهیت اسلامی انقلاب به بررسی نقش رهبری در انقلاب و ارتباط آن با ملت پرداخته و می‌گوید: «امام خمینی که رهبری نهضت را به عهده داشت رمز موفقیتش این بود که -علاوه بر خصوصیات فردی از قبیل شجاعت، صداقت، قاطعیت، روشن بینی و… که داشت- مبارزه را در قالب مفاهیم اسلامی به پیش برد. ایشان با ظلم مبارزه کرد ولی مبارزه با ظلم را بامعیارهای اسلامی مطرح کرد به عنوان مثال از طریق القای این فکرکه یک مسلمان نباید زیر بار ظلم برود. از جمله اقدامات اساسی این رهبر، مخالفت جدی و دامنه دار باجدایی دین از سیاست بود. بنابر این با بررسی مساله رهبری و کیفیت ونحوه آن و با در نظر گرفتن این که در میان افراد زیادی که صلاحیت رهبری داشتند کدام رهبر را انتخاب کردند و با بررسی وتحلیل مسیری که این رهبر طی کرد و اهرم‌هایی که روی آن تکیه نمود و منطقی که به کار برد به این نتیجه روشن و آشکار می‌رسیم که نهضت ما واقعاً یک نهضت اسلامی بوده است. از نظر رهبری، انقلاب این طور نبوده است که روز اول کسی  خود را کاندیدا کند و بعد مردم به او رأی بدهند و او را انتخاب کنند  و سپس، آن رهبر برای ملت خط مشی تعیین کند. واقعیت این است که گروه‌های زیادی، از آنجا که احساس مسوولیت می‌کردند، تلاش کردند رهبری نهضت را بر عهده گیرند ولی به تدریج عقب رانده شدند و رهبر خود به خود انتخاب شد. شما در نظر بگیرید چه تعداد از اقشار؛ از روحانیون، چه گروه‌های اسلامی و چه غیر اسلامی، در این انقلاب شرکت داشتند. در این نهضت، افراد تحصیل کرده، افراد عامی، دانشجو، کارگرها، کشاورزان، بازرگان و همه همه حضور داشتند. از میان همه این افراد مختلف یک نفر به عنوان رهبر انتخاب شد، رهبری که همهٔ گروه‌ها، رهبری او را پذیرفتند. اما چرا؟ آیا به دلیل صداقت رهبر بود؟ آیا صداقت منحصر به امام خمینی بود و کس دیگری صداقت نداشت؟ البته که صداقت منحصر به ایشان نبود. آیا بدلیل شجاعت بود؟ البته که کسان شجاع دیگری نیز وجود داشتند. آیا به این دلیل بود که ایشان روشن بینی داشتند؟ یا مثلاً قاطعیت داشتند و دیگران فاقد قاطعیت بودند؟ پاسخ به این سؤال به سؤال اساسی دیگری بر می‌گردد. آیا رهبر نهضت را می‌سازد یا نهضت رهبر را؟ نظریهٔ صحیح این است که یک رابطهٔ متقابل میان نهضت و رهبر وجود دارد. امام خمینی به این علت رهبر  بلامنازع این نهضت شد که علاوه بر مزایا و شرایط یک رهبر که در فرد ایشان بود، ایشان در مسیری فکری و نیازهای روحی مردم قرار داشت. حال آن که دیگرانی که برای کسب رهبری تلاش می‌کردند، به اندازهٔ ایشان در این مسیر قرار نداشتند. اگر امام  با همهٔ مزایا و برتری‌های شخصی ای که دارد. اهرم‌هایی که روی آن‌ها دست می‌گذاشت و فشار می‌داد و جامعه را به حرکت در می‌آورد. از نوع اهرم‌هایی که دیگران روی آن فشار می‌آورند، بود، امکان نداشت ایشان در به حرکت درآوردن جامعه توفیقی کسب نماید. اگر امام عنوان پیشوای مذهبی و اسلامی را نمی‌داشت، اگر مردم ایران در عمق روحشان انس و الفتی با اسلام نداشتند، اگر عشقی که مردم با خاندان پیغمبر دارند، وجود نداشت، و اگر مردم حس نمی‌کردند که این ندای پیامبر و ندای امام علی (ع) است که از دهان این مرد بیرون می‌آید، محال بود نهضت و انقلابی به این وسعت و عظمت در این کشور به وجود آید. رمز موفقیت رهبری امام در این بود که انقلاب را در قالب مفاهیم اسلامی پیش برد. ایشان مبارزه با ظلم را با معیارهای اسلامی مطرح کرد. امام از طریق این فکر که، یک مسلمان نباید زیر بار ظلم برود و تن به اختناق بدهد، یک مسلمان نباید ذلیل باشد، مؤمن نباید فرمان‌بر کافر باشد، با ظلم و ستم و استعمار مبارزه کرد. مبارزه تحت لوای اسلام. از جمله اقدامات این رهبر، مخالفت جدی و دامنه دار با مساله جدایی دین از سیاست بود»

استاد مطهری در جایی دیگر در خصوص شخصیت اما خمینی و تأثیر آن در پیروزی انقلاب اینگونه بیان می‌نماید: چهار ایمان در ایشان دیدم ۱-ایمان به هدف ۲-ایمان به راه رسیدن به هدف ۳- ایمان به روحیه مردم و ۴- ایمان به خدا (مطهری، آینده انقلاب اسلامی،۱۳۸۷، ص ۵۱)

 

حکومت جمهوری اسلامی از منظر استاد مطهری:

  • جمهوریت:

شهید مطهری در تبیین نظریه جمهوری اسلامی با برشمردن انواع حکومت‌ها، مانند موروثی، اریستوکراسی و… می‌گوید: یکی از انواع حکومت‌ها هم حکومت عامه مردم است، یعنی حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است قطع نظر ازاین که مرد هستند یا زن، سفید هستند یا سیاه ودارای هر فکر و هر عقیده ای هستند، فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی درآن معتبر است ونه چیزدیگر. به علاوه این حکومت، حکومت موقت است یعنی هرچند سال یک بار باید تجدید شود یعنی مردم حق تجدید نظر دارند که بخواهند آن حاکم را برای بار دوم و احیاناً برای بار سوم یا چهارم (اگر قانون اساسی‌شان اجازه بدهد) انتخاب کنند یا شخص دیگری را که از او بهترمی دانند.» (مطهری، آینده انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، ص ۲۵۴)

قید ” جمهوری ” نقش مردم و دموکراسی را معتبر و دخیل می‌داند و بر این نکته تاکید می‌کند که شکل حکومت و حاکم آن می‌بایست توسط جمهور و اکثریت مردم به صورت موقت تعیین و انتخاب شود

درادامه شهید مطهری درباره حق حاکمیت مردم و توجه به مسئله جمهوری در نظریه ” جمهوری اسلامی ” بیان می‌دارند که: مسئله ” جمهوری ” مربوط به شکل حکومت است که البته مستلزم نوعی دموکراسی است یعنی مردم حق حاکمیت دارند. حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند و این ملازم با این نیست که مردم خودشان را از گرایش به یک مکتب و ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف بشمارند.» (همان، ص ۲۵۵)

  • اسلامیت:

قید ” اسلامی ” قانون اساسی و محتوای حکومت را تعیین می‌کند و بر این نکته تاکید می‌کند که حکومت منتخب مردمی یعنی ” جمهوری ” می‌بایست درچارچوب احکام واصول اسلام حرکت کند و از آن تخلف نکند. به بیان دیگر قید ” اسلامی ” نه قید تاکیدی که قید تغییری و تخصیص است که جهت حکومت عامه مردم را تعیین می‌کند.

شهید مطهری دراین مورد می‌نویسند: واما کلمه ” اسلامی ” محتوای این حکومت را بیان می‌کند، یعنی پیشنهاد می‌شود که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود ودرمداراصول اسلامی حرکت کند، چون می دانیم که اسلام به عنوان یک دین درعین حال یک مکتب و ایدئولوژی است و طرحی است برای همه شئون زندگی بشر. (همان، ص ۲۵۴).

قید ” اسلامی ” قانون اساسی و محتوای حکومت را تعیین می‌کند و بر این نکته تاکید می‌کند که حکومت منتخب مردمی یعنی ” جمهوری ” می‌بایست درچارچوب احکام واصول اسلام حرکت کند و از آن تخلف نکند

شهید مطهری درجایی دیگر می گویند: امروز هر بچه دبستانی این قدر می‌داند که جمهوری اسلامی یعنی جامعه ای اسلامی با رژیم جمهوری، و می‌داند که جامعه اسلامی یعنی جامعه توحیدی و جامعه توحیدی یعنی جامعه ای بر اساس جهان بینی توحیدی – که جهان ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد – ودارای ایدئولوژی توحیدی است که ازآن به توحید عملی یاد می‌شود، یعنی رسیدن انسان به یگانگی اخلاقی و بیگانگی اجتماعی … » (همان، ص ۲۴۴).

جمع اسلامیت و جمهوریت:

شهید مطهری ضمن پذیرش تخصیص ” جمهوریت ” توسط قید ” اسلامیت ” برنکته ظریفی انگشت می‌گذارد که غفلت از آن سبب طرح شبهه می‌شود، آن نکته این که باید توجه داشت که قید محض و عامل محدود کننده نوع جمهوریت، عامل بیرون ازحاکمیت ملی و دموکراسی مردمی نیست، بلکه این خود مردم ودموکراسی است که ازهمان ابتدا، خودشان به صورت آزاد؛ خواهان نوع و شکل خاص حکومت یعنی ” اسلامی ” شدند و مطابق مبانی دموکراسی – اگر به آن ملتزم شویم – نمی‌توان خواست و اراده عمومی جامعه را نادیده گرفت و یک  شکل حکومت دیگر برآنها تحمیل کرد. مگر این که حرمت دموکراسی را تا آن وقت پاس داریم که آن حرمت مارا پاس دارد.

چرا که لازمه عمل به دموکراسی توجه به رأی مردم است و رأی مردم مسلمانان بر اسلامیت تعلق گرفته است. حال اگر قید ” اسلامیت ” را نپذیریم باید روی از دموکراسی برتابیم، و لو در یک مورد خاص یعنی ” جمهوری اسلامی “.

شهید مطهری به این نکته چنین اشاره می‌کند: اگر خواسته مردم (جمهوری اسلامی) حاکمیت آن‌ها را نقض کند، باید بگوییم که دموکراسی محال است، زیرا همیشه وجودش مستلزم عدمش است. (همان، ص ۲۴۴).

بنابراین اشکال تناقض درصورتی لازم می‌آید که مردم مسلمان خود نخواهد شکل حکومت خودشان، اسلامی باشد و رأی مردم به جمهوری غیراسلامی تعلق گرفته باشد. اما مدعای اسلام این است که درصورت عدم پذیرش مردم، اجباری به تحمیل حکومت اسلامی نیست واین جا هم اسلام به رأی مردم احترام می‌گذارد.

بدین ترتیب از دیدگاه شهید مطهری ” جمهوری اسلامی ” یعنی حکومتی که شکل آن، انتخاب حاکم است ازسوی عامه مردم برای مدت موقت و نه شکل موروثی و محتوای آن هم اسلامی است یعنی براساس معیارها و موازین اسلامی است. … وبطورکلی با دموکراسی به هیچ وجه منافات ندارد و هیچ وقت اصول دموکراسی ایجاب نمی‌کند که هیچ مکتبی بریک جامعه حاکم نباشد.

آینده انقلاب اسلامی ایران:

پس از وقوع هر انقلاب و شکل گیری حکومت جدید، حساس‌ترین مسأله، موضوع تداوم و آینده انقلاب می‌باشد. از این رو به بررسی آراء استاد مطهری در خصوص آینده انقلاب اسلامی ایران خواهیم پرداخت.

شهید مطهری در خصوص آینده انقلاب اسلامی می‌گوید: «در مسائل اجتماعی، آینده را نمی‌توان به صورت قطعی پیش‌بینی کرد؛ لیکن با تکیه بر دیدگاه الهی قرآن، آینده کلی بشریت، آینده‌ای توحیدی، هم به مفهوم فکری و اعتقادی و هم به مفهوم اجتماعی، است». (مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی: ۲۱ و ۲۲)

شروط تداوم انقلاب اسلامی ایران از نظر استاد مطهری:

  • اسلام و ارزش‌های اسلامی:

شهید مطهری، ماهیت انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷ را اسلامی می‌داند. به این معنی که در همه جهات مادی و معنوی و سیاسی و عقیدتی، روح و هویتی اسلامی حاکم است و تداوم و به ثمر رسیدن آن نیز بر همین مبنا و اساس اسلامی، امکان پذیر خواهد بود. علاوه بر این که، کوشش در جهت حفظ هویت اصیل انقلاب و استمرار اسلامی بودن آن را وظیفه همه مردم می‌داند. (مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ۴۸ و ۴۹)

شهید مطهری، همچنین به ابعاد جامع و فراگیر مفهوم اسلامی بودن پرداخته و می‌گوید: از نظر ما این انقلاب، اسلامی بوده است. اما منظور از اسلامی بودن باید روشن گردد. بعضی‌ها فکر می‌کنند مقصود از اسلام، تنها همان معنویتی است که در ادیان بطور کلی و از جمله در اسلام وجود دارد. گروه دیگر می‌پندارند، اسلامی بودن به معنای رایج مناسک مذهبی و آزاد بودن انجام عبادات و آداب شرعی است. اما با وجود این تعبیرات، لااقل بر ما روشن است که اسلام، معنویت محض، آن چنان که غربی‌ها درباره مذهب می‌اندیشند، نیست. (همان: ۴۱)

ایشان در ادامه با مشابه دانستن انقلاب اسلامی و انقلاب صدر اسلام، می‌گوید: انقلاب صدر اسلام، در همان حال که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، در همان حال انقلابی سیاسی، معنوی، اقتصادی و مادی نیز بود. یعنی حریت، آزادی، عدالت، نبودن تبعیض‌های اجتماعی و شکافهای طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است…. راز موفقیت نهضت ما هم به همین‌ها بوده است. (همان)

ایشان همچنین می‌فرمایند: قوی‌ترین حربه دفاعی این انقلاب و مؤثرترین اسلحه پیشرفت آن، ایمان ملت به نیروی خویش و بازگشت به ارزش‌های اصیل اسلام است. غرب (تمام ابرقدرت‌ها) از یک چیز وحشت دارد و آن بیداری خلق مسلمان است. اگر شرق بیدار شود و خود اسلامی خود را کشف کند، در آن صورت حتی بمب اتمی هم از پس این نیروی عظیم، این توده بپا خواسته برنخواهد آمد. راه این بیداری، آشنایی با تاریخ و فرهنگ و ایدئولوژی خودمان است. (همان: ۱۲۲)

و سپس نتیجه می‌گیرند: انقلاب ما آنوقت پیروز خواهد شد که ما مکتب و ایدئولوژی خودمان را که همان اسلام خالص و بدون شائبه است به دنیا معرفی کنیم…. مکتبمان را بدون خجلت و شرمندگی آنچنان که واقعاً هست به جهانیان عرضه کنیم…. اما اگر قرار است به اسم اسلام یک مکتب التقاطی درست شود … و بگوییم اینست اسلام، ممکن است مردم در ابتدا این امر را بپذیرند…. ولی این امر برای همیشه مکتوم نمی‌ماند. (همان: ۶۵ و ۶۶)

  • عدالت اجتماعی:

شهید مطهری، موضوع عدالت‌خواهی و تحقق عدالت اجتماعی را به عنوان یکی از شروط اساسی تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی می‌داند و در این زمینه می‌گوید: با وجود ماهیت اسلامی انقلاب، یعنی جامع تمام مفاهیم و ارزش‌ها و هدف‌ها در قالب و شکل اسلامی، در این صورت این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد که قطعاً و حتماً مسیر عدالت‌خواهی را برای همیشه ادامه بدهد.

یعنی دولت‌های آینده واقعاً و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌های طبقاتی اقدام کنند، تبعیض‌ها را واقعاً از میان بردارند و برای برقراری یک جامعه توحیدی به مفهوم اسلامی آن، نه با مفهومی که دیگران گفته‌اند، تلاش کنند. در دولت اسلامی نباید به هیچ وجه ظلم و اجحافی به کسی بشود حتی اگر این فرد یک مجرم واجب القتل باشد… باز هم حقوقی دارد که آن‌ها باید رعایت شوند. در این زمینه‌ها ما بهترین سرمشق‌ها را از مکتب علی (ع) می‌آموزیم. شما رفتار حضرت را با قاتلش ببینید، دنیایی از انسانیت، رأفت و محبت است. …این چنین عدلی، باید برای همه ما سرمشق باشد. (همان: ۵۹ ـ ۶۰)

شهید مطهری به یک نکته ظریف تاریخی از اوایل حکومت حضرت علی (ع) اشاره کرده و می‌گوید: حضرت به مردمی که برای بیعت با او آمده بودند، فرمودند: «اگر خلافت را بپذیرم … تمام ثروت‌هایی که در زمان عثمان از مردم به ناحق گرفته شده است همه را مصادره خواهم کرد. اگر چه با آن ثروت‌ها زن گرفته باشید و آن‌ها را مهر زنان خود قرار داده باشید…» آنگاه حضرت به نکته بسیار عجیبی اشاره می‌کند. می‌فرماید: «اِنَّ فِی العَدلِ سعه؛ در عدالت ظرفیت و گنجایشی است که در چیز دیگری نیست.»…

اگر ظرفی باشد که همه گروه‌ها و همه افراد را در خود بگنجاند و رضایت همه را بدست آورد، آن ظرف عدالت است.» (همان: ۱۴۶ و ۱۴۷)«استاد»، احساس خطر خود را از آینده انقلاب اسلامی چنین بیان می‌کنند: من تأکید می‌کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد. (همان)

  • حفظ استقلال:

استقلال به عنوان یکی از محورهای شعار اصلی انقلاب، یعنی؛ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، مورد توجه شهید مطهری قرار دارد و علاوه بر عدالت و آزادی، حفظ استقلال همه جانبه، به ویژه حفظ استقلال فکری و فرهنگی را شرط تضمین آینده انقلاب اسلامی قلمداد کرده است. (همان: ۶۵) شهید مطهری در این زمینه می‌فرماید: مردم در شعار استقلال، می‌خواهد از نظر سیاسی خودش برای خودش تصمیم بگیرد، از نظر علمی خودش برای خودش طرح‌ریزی کند، خودش برای اقتصاد خودش نظر بدهد. و بالاتر از همه این‌ها می‌خواهد استقلال فرهنگی، فکری و مکتبی خود را به دست آورد و خودش برای خودش فکر کند و فرهنگ بسازد. …

در دنیای امروز، علوم و فنون در کشورهای مختلف بطور مشابه مورد استفاده قرار می‌گیرد و هیچ ملتی نمی‌تواند ادعا کند که علم خاصی متعلق به اوست. اما علوم با مکتب‌ها و ایدئولوژی‌ها و راه و رسم‌های زندگی تفاوت دارند. اینجاست که ملت‌ها حسابشان را جدا می‌کنند. هر ملتی که از خود مکتبی مستقل و استقلال فکری و رأی داشته باشد و زیر بار مکتب‌های بیگانه نرود، حق حیات دارد و هر ملتی که مکتب نداشته باشد و بخواهد مکتبش را از بیگانه بگیرد ناچار تن به بردگی بیگانه خواهد داد. (همان: ۱۶۰ و ۱۶۱)

«شهید» با تأکید بر استقلال مکتبی و فرهنگی، آینده انقلاب را با آن گره می‌زنند و می‌فرمایند: من بر روی مسأله استقلال، و بالاخص استقلال مکتبی زیاد تکیه دارم. ما اگر مکتب مستقل خودمان را ارائه نکنیم، حتی با اینکه رژیم را ساقط کرده‌ایم و حتی با این فرض که استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی را بدست آوریم، اگر به استقلال فرهنگی دست نیابیم، شکست خواهیم خورد و نخواهیم توانست انقلاب را به ثمر برسانیم. (همان:۱۶۴)

  • حفظ آزادی:

«شهید مطهری» یکی دیگر از ارکان تداوم و استمرار انقلاب اسلامی را حفظ آزادی می‌داند، ولی آزادی به معنای معقول و در چارچوب اخلاق و اسلام را تبیین می‌کند. ایشان در این زمینه می‌گوید: از آنجا که ماهیت این انقلاب ماهیتی عدالت‌خواهانه بوده است، وظیفه حتمی همگی ما این است که به آزادی‌ها به معنای واقعی کلمه احترام بگذاریم، زیرا اگر بنا باشد حکومت جمهوری اسلامی، زمینه اختناق را بوجود بیاورد، قطعاً شکست خواهد خورد. البته آزادی غیر از هرج و مرج است و منظور ما، آزادی به معنای معقول آن است. (همان:۶۲)

همچنین در ارتباط با دیدگاه اسلام نسبت به آزادی می‌نویسد: اسلام دین آزادی است، دینی که مروج آزادی برای همه افراد جامعه است. در سوره دهر آیه ۳، می‌خوانیم: «اِنّا هَدَیناهُ السَّبیل اِمّا شاکِراً و اِمّا کَفُوراً…» و یا در سوره کهف آیه ۲۹، آمده: «فَمَن شاء فَالیؤمِن و مَن شاءَ فالیکفَر …» اسلام می‌گوید دینداری اگر از روی اجبار باشد دیگر دین‌داری نیست. می‌توان مردم را مجبور کرد که چیزی نگویند و کاری نکنند، اما نمی‌توان مردم را مجبور کرد که این‌گونه یا آن‌گونه فکر کنند. (همان:۶۲ و ۶۳)

همچنین در رابطه با آزادی فکر و بیان و قلم می‌فرماید: هر کس می‌باید فکر و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما، راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد…. که در جامعه ما، محیط آزاد برخورد آراء و عقاید به وجود بیاید بطوری که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف‌هایشان را مطرح کنند و ما هم در مقابل، آراء و نظریات خودمان را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هر چه بیشتر رشد می‌کند. (همان: ۶۳)

  • معنویت اسلامی:

از نظر شهید مطهری، یکی دیگر از ارکان انقلاب که حفظ آن در تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی نقش اساسی دارد، «معنویت» است، البته معنویتی از نوع اسلامی نه معنویتی که مکاتب امروزی اومانیستی تبلیغ می‌کنند؛ معنویت اسلامی و قرآنی که انسان را همان طور که دعوت به اصلاح نظام روحی، فکری و اخلاقی می‌کند، اصلاح نظام اجتماعی و روابط بیرونی و به عبارتی، اصلاح درون و بیرون را از انسان طلب می‌کند. معنویتی که در او ایمان به خدا و ایمان به مبدأ و معاد، وجود دارد. همچنین استاد شهید، اشاره دارند که: «اگر معنویت را فراموش کنیم، انقلاب خودمان را از یک عامل پیش‌برنده محروم کرده‌ایم.» (همان: ۱۶۶ ـ ۱۷۵)

 

گذشته، چراغ راه آینده:

«شهید مطهری» به منظور تبیین صحیح آینده انقلاب اسلامی، نیم نگاهی به گذشته را مورد نظر قرار داده است. ایشان در بحث رفتار شناسی جنبش‌های اصلاحی اسلامی صد ساله اخیر، ضمن بیان هشدارهایی از تجربه تاریخی نهضت‌های اسلامی، وظیفه رهبری انقلاب می‌داند که با تمام وسایل و امکاناتی که در اختیار دارد وارد صحنه شده و علاوه بر پیشگیری از نفوذ آفت‌های احتمالی، تمام تلاش خود را در جهت مبارزه و دفع آفات و آسیب‌های داخلی و خارجی موجود در کشور، مبذول دارد.

همچنین بر این موضوع تأکید می‌کند که اگر رهبری نهضت به آفت‌ها توجه نداشته باشد و در آفت‌زدایی سهل‌انگاری کند، قطعاً آن نهضت، عقیم یا تبدیل به ضد خود خواهد شد و اثر معکوس خواهد بخشید. (مطهری، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر: ۸۹)

 

آفت‌های گریبانگیر انقلاب از منظر شهید مطهری:

  • نفوذ اندیشه‌های بیگانه:

اندیشه‌های بیگانه از دو طریق نفوذ می‌کند؛ یکی از طریق دشمنان و آن هنگامی است که نهضت، اوج گرفته و جاذبه پیدا کرده است و مکتب‌های دیگر را تحت الشعاع قرار داده است. در این هنگام، پیروان مکتب‌های دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشه‌های بیگانه‌ای را که با روح آن مکتب مغایر است، وارد آن مکتب می‌کنند و آن را به این ترتیب از اثر و خاصیت می‌اندازند و یا کم اثر می‌کنند. راه دیگر نفوذ از طریق دوستان و پیروان می‌باشد و آن هنگامی است که پیروان خود مکتب، به علت ناآشنایی درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه‌های بیگانه می‌شوند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می‌دهند و عرضه می‌نمایند. (همان: ۹۰)

«شهید مطهری»، رهبران انقلاب را مورد خطاب قرار داده و چنین اتمام حجت می‌کند: من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی به رهبران عظیم‌الشأن نهضت‌های اسلامی که برای همه‌شان احترام فراوان قائلم، هشدار می‌دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می‌کنم که نفوذ و نشر اندیشه‌های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعم از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد خطری است که کیان اسلام را تهدید می‌کند. (همان: ۹۲)

«استاد» راه مبارزه با این خطر بزرگ را نیز بیان کرده است: راه مبارزه، عرضه صحیح این مکتب در همه زمینه‌ها با زبان روز است. حوزه‌های علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته‌اند باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند. باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست. (همان:۹۲ و ۹۳)

  • تجدد گرایی افراطی:

«شهید مطهری» ضمن توصیه به اعتدال در امور و پرهیز از افراط و تفریط، در مواجهه با مشکلات جامعه بشری و ارائه راه حل دینی برای آن، تجدد گرایی افراطی را از جمله آفت‌های نهضت قلمداد کرده و می‌گوید: تجدد گرایی افراطی، که در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست، و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست، بمنظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن، آفت بزرگی برای نهضت است و وظیفه رهبری نهضت است که جلو آن‌را بگیرد. (همان:۹۳ ـ ۹۵)

  • نا تمام گذاشتن رهبری و هدایت نهضت:

با توجه به تجربه نهضت‌های اسلامی صد ساله اخیر، «شهید مطهری» یک نقیصه را در رهبری روحانیت مطرح می‌کند و آن، این که روحانیت، نهضت‌ها را رهبری کرده و تا مرحله پیروزی نیز پیش رفته‌اند اما پس از آن، ادامه نداده و پی کار خود رفته‌اند که نتیجه آن را دیگران و احیاناً دشمنان برده‌اند. در حالی که می‌توانستند با حضور در صحنه، نظام اسلامی را پایه‌گذاری و هدایت کنند. به این دلیل، «استاد شهید» اظهار نگرانی می‌کنند که نکند در مقاطع حساس، رهبران دینی و روحانیت، وظیفه خطیر خود را کنار گذاشته و نهضت را دچار آفت و آسیب کنند. (همان: ۹۵ و ۹۶)

استاد مطهری در تبیین این خطر برای انقلاب اسلامی ایران می‌فرمایند: بدیهی است کار را تمام شده تلقی کردن ساده لوحی است. اولاً هنوز آثار رژیم سابق از بین نرفته است. آن رژیم بر نوعی نهادهای اجتماعی، نوعی فرهنگ مزوّرانه و نوعی نظام و سازمان فاسد مستقر بود و همه این‌ها هنوز کم و بیش باقی مانده‌اند. مردم ما هنوز در بسیاری از مسائل، شاهنشاهی و آریامهری قضاوت می‌کنند پس قبل از هر چیز نوعی فرهنگ زدایی و استعمار زدایی لازم است.

  • رخنه فرصت‌طلبان:

«شهید مطهری»، رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب درون یک نهضت را از آفت‌های بزرگ آن بیان کرده و وظیفه مهم رهبران اصلی را بستن راه نفوذ و رخنه این گونه افراد می‌داند. همچنین می‌فرمایند: در هر نهضت، مراحل دشوار اولیه بر دوش افراد مؤمن، مخلص و فداکار است، اما همین که نهضت به بار نشست، سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می‌شود و تدریجاً مهم‌ترین عرصه‌ها را اشغال نموده و انقلابیون مؤمن و فداکار اولیه را از میدان به در می‌کنند. بنابراین، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان فاجعه به بار می‌آورد. کما اینکه در انقلاب مشروطه چنین اتفاقی افتاد و استبداد را به دنبال داشت. و مبارزه با این وضعیت یکی از شرایط اصلی ادامه یک نهضت در مسیر اصلی است. (همان: ۹۶ ـ ۹۹)

  • ابهام طرح‌های آینده:

«شهید مطهری»، ضمن این که معتقد است، روشن نبودن طرح‌های آینده باعث پدید آمدن ضایعات می‌شود، در ارتباط با این موضوع می‌گوید: نهضت باید طرح‌های روشن و خالی از ابهام و مورد قبول و تأیید رهبران ارائه دهد تا جلو ضایعات گرفته شود…. ما از نظر مواد خام فرهنگی فوق‌العاده غنی هستیم، نیازی از این نظر به هیچ منبع دیگری نداریم. تنها کاری که باید بکنیم استخراج و تصفیه و تبدیل این مواد خام به مواد قابل استفاده است و مستلزم بیدار دلی و کار و صرف وقت است. (همان:۱۰۱)

  • از دست دادن خلوص نیت و انگیزه الهی:

طبق دیدگاه شهید مطهری یکی دیگر از آفت‌های هر نهضت، از بین رفتن خلوص نیت و انگیزه الهی در انقلابیون می‌باشد. ایشان معتقد است، نهضت خدایی باید برای خدا آغاز شود و برای خدا ادامه یابد و هیچ انگیزه غیر خدایی نباید در آن راه یابد، تا عنایت و نصرت الهی شاملش گردد. همچنین با استناد به آیه شانزده سوره رعد، می‌گوید: «خداوند وضع و سرنوشت مردمی را عوض نمی‌کند، مادامی که آن‌ها خود را و آنچه به اندیشه‌ها و رفتارهای خودشان مربوط است، تغییر ندهند.» (همان: ۱۰۱ ـ ۱۰۳)

نتیجه گیری:

در این نوشتار، ضمن تعریف انقلاب از منظر شهید مطهری به تبیین ماهیت اسلامی آن (با تعریف خاص استاد از اسلام) پرداخته و با معرفی ارکان و آرمان‌های این انقلاب از نظر استاد مطهری، سعی نمودیم تا معیاری جهت سنجش ماهیت حکومت اسلامی موجود و مقایسه آن با حکومت اسلامی مطلوب استاد مطهری ارائه دهیم.

وقتی ماهیت، ارکان شکل گیری و آفت‌های پیش روی یک انقلاب مشخص گردد، می‌توان با عینی سازی شاخص‌ها به بررسی میزان دستیابی انقلاب به آرمان‌ها و ارزش‌های اولیه آن پرداخت. به عنوان مثال وقتی از آرمان عدالت اجتماعی در وقوع انقلاب صحبت به میان می‌آید می‌توانیم با بررسی تغییر در میزان شکاف طبقاتی، دستیابی به عدالت اجتماعی در نظام موجود را مورد ارزیابی قرار دهیم و به همین صورت ارتباط حکومت موجود با سایر آرمان‌های انقلاب را در بوته آزمایش قرار دهیم.

بر این اساس به بیانی ساده می‌توان اینگونه نتیجه گیری نمود که هر چند کلیت نظام حکومتی موجود اسلامی بوده و به هیچ عنوان قابل قیاس با حکومت پیش از خود نمی‌باشد لیکن هنوز با جمهوری اسلامی تراز در اندیشه شهید مطهری فاصله داشته و به منظور حفظ ماهیت و تداوم خود می‌بایست بدون ترس و واهمه، نسبت به آفت زدایی خود اقدام نماید.

فهرست منابع:

مکتوب:

  1. مرتضی مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات صدرا،۱۳۸۷.
  2. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا،۱۳۶۸.
  3. بررسی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۶.
  4. باقی زاده رضا، ((ماهیت و عوامل انقلاب اسلامی ایران و شرط تداوم آن از منظر استاد شهید مطهری (ره))، مجله پاسدار اسلام-اردیبهشت ۱۳۷۸، شماره ۲۰۹

 

دیجیتال:

www.hawzah.net

www.mortezamotahari.com

www.ensani.ir

www.farsnews.com

www.ido.ir

www.tebyan.net

www.farsi.khamenei.ir

www.revolution.pchi.ir

www.hablolmatin.dmsonnat.ir

www.irtciac.com

www.siasi.porsemani.ir/node

www.entezaresobh.ir

www.tafsirehekmat.persianblog.ir

www.hekmatmotahar91.blogfa.com

www.hosne-del.blogfa.com

 

+ استاد ناظر: دکتر امیر دبیری‌مهر

+ گردآورندگان: محمدتقی رجبی، صادق آقاجانی، یاسر محمدعلی‌نسب احمدی، حسین کریمی نخجیری

+ ویراستاری و انتشار: فتحی

اختصاصی وب‌سایت جهان‌سوم

+ تبصره مهم: نوشته‌های مندرج در سایت جهان‌سوم، نتیجه پژوهش دانشجویان است و نه تنها خالی از اشکال نبوده بلکه لزوماً مورد تأیید استاد و مدیر سایت نیست و گردانندگان سایت نیز از نقدهای مخاطبان استقبال می‌کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + بیست =

دکمه بازگشت به بالا