اسلایدر / مهمترین مطالبکتاب‌ها و پژوهش‌ها

پایان جهاد فیزیکی با داعش و اغاز جهاد فرهنگی با  تحجر

داعش یک اغاز نبوده و یک پایان نیز نخواهد بود. همیشه ۴ پایه و ستون و علت بر پا دارنده عمارت و بنای شجره خبیثه ای هستند  که زمانی نام آن خوارج بود زمانی دیگر وهابیت و زمانی القاعده و طالبان و در این سالها داعش نامیده می شد این پایه های شوم عبارتند از :

  • تحجر و خشک اندیشی و جمود در فهم اموزه های دینی و مسایل اجتماعی و فرهنگی
  • جهالت و غفلت از ضرورت ها و مصلحت ها
  • خشونت و قساوت و سبوعیت در مواجهه با مخالفان و دگر اندیشان
  • خیانت و خباثت در قبال پیام الهی و رسول رحمت (ص )و اولیای خدا

به عبارت دیگر وجه مشترک همه جریانات افراطی و تند رو در جوامع اسلامی از صدر اسلام تا عصر حاضر ۴ ویژگی مذکور است که در برخی جریانات بعضی از ویژگیها بارزتر بوده و هست . برای مثال جریان داعش بیشتر از دیگر جریانات مشابه ، بر طبل خشونت و قساوت و سبوعیت می کوبید و با اشاره نا بجا به قاعده ” النصر بالرعب ” به مولفه چهارم متوسل می شد و چند سالی موجبات وهن اسلام و مسلمانان را فراهم اورد.

 

از این رو شکست داعش در میدان های نبرد نظامی در خاک عراق و سوریه بعنوان سرزمین هایی که داعش خواستار خلافت بر انها بود هر چند از اهمیت فوق العاده استراتژیک برخوردار است و نه تنها به مردم این دو کشور بلکه دیگر ملتهای جهان نیز نوید اینده صلح امیز تر و کم خطرتری را می دهد اما نباید سیاست مداران صالح و خیرخواه و متفکران مسئولیت شناس و متعهد  و سیاست سازان هوشمند  منطقه و جهان را از خطر نهفته در نطفه و ریشه های بروز و ظهور داعش غافل کند زیرا تا زمانی که عوامل چهارگانه فکری و فرهنگی مذکور وجود دارد احتمال بروز و ظهور جریاناتی مانند داعش وجود دارد .

اما رویکرد رئالیستی و جامعه شناختی به ما می اموزد که این  عوامل ۴ گانه برای تجسد و تجسم یافتن نیازمند برخی نیروهای محرک و رانشگر  بیرونی است که مهمترین انها عبارتند از :

  • فقر و فلاکت و فقدان رفاه اولیه
  • ناپایداری و بی ثباتی و نا امنی و اینده مبهم
  • حضور و دخالت بیگانگان و غیر مسلمانان در بلاد اسلامی
  • غلبه رکود و خمودگی فکری و فرهنگی برجامعه

شوربختانه  این  ۴ عامل و محرک بیرونی در خاورمیانه بعنوان واقعیت های بیرونی به وفور حضور دارد و زمینه جوانه زدن افکار و اندیشه ها و باورهای ویرانگر را فراهم می سازد در نتیجه ریشه کنی داعش نیازمند جهاد اکبر است . روشن است که جهاد اکبر در این جا به معنای جهاد با نفس اماره نیست که در لسان نبوی امده است بلکه منظور جهاد با ۸ عامل و زمینه ذهنی و عینی مورد اشاره در این نوشتار است  که تداعی کننده سه گانه های “زر و زور و تزویر” و ” تیغ و طلا و تسبیح ” مرحوم شریعتی در تعلیل و تحلیل زوال جوامع اسلامی است .  نگارنده چهار  سال قبل در کتاب مولفه های فرهنگی گفتمان مقاومت اسلامی در خاورمیانه ( دبیری مهر :۱۳۹۲) با چارچوب نظری تحلیل  گفتمان از هماوردی و رویارویی سه جریان متخاصم بنیادگرا ، لیبرال و اسلامی در خاورمیانه در عرصه فکر ی و فرهنگی و نظری سخن گفتم که برای حذف همدیگر در تلاش هستند . انجا به تفصیل بحث کردم که  گفتمان اسلامی از انجا که باید در دو جبهه مبارزه کند به نیرو و توان فکری و نظری و اندیشه ای و حتی مادی  بیشتری نیاز دارد تا بتوانداز یک سو  از جهان جدید و اقتضائات آن عقب نماند و میدان را به لیبرالیسم واگذار نکند  و هم بتواند به ریشه های اصیل و حیات بخش هویت دینی و ملی خود چنگ زده و عرصه را برای بنیادگرایان خشک اندیش فراخ ننماید . این ضرورت از این زاویه جهاد اکبر نامیده می شود که هر گونه غفلت و کوتاهی از آن زمینه باز تولید داعش های جدید را فراهم می سازد . اگر در عرصه شکست داعش در میدان نبرد نظامی سرداران عزیز و رشید و شجاع و مدبری همچون سرلشگر پاسدار قاسم سلیمانی خوش درخشیدند ونه تنها مردم ایران و سوریه و عراق و لبنان بلکه مردم  جهان را وامدار رشادت خود کردند برای جلوگیری از ظهور داعش های ثانویه به سرداران فکری وفرهنگی بزرگی نیاز  است  که همانا متفکران و نویسندگان و و روشنفکرانی هستند که با سخن و قلم و بیان خود و استفاده از فرصتهای کم نظیری که رسانه ها و فناوریهای نوین پیش روی انها قرار داده ، ریشه های تحجر و خشک اندیشی و جهالت و غفلت و خشونت و قساوت و خیانت و خباثت را بخشکانند و همچنین به سیاست مداران و مدیران کارامدی نیاز است که در غرب اسیا و خاورمیانه با خرد و تدبیر و تصمیم،  فقر و فلاکت و رنج مردمان بی پناه و خسته را کاسته و ناپایداری و بی ثباتی و نا امنی را به اینده ای روشن و امیدبخش مبدل سازند و ضمن تعامل با جهان زمینه  حضور و دخالت بیگانگان و غیر مسلمانان در بلاد اسلامی را مرتفع کرده و با غلبه بررکود و خمودگی فکری و فرهنگی برجامعه فضای نشاط و ازاد اندیشی و تعامل و تضارب آ را را فراهم سازند.

اگر از این مهم غافل شویم بدون تردید باید منتظر جریانی خبیث تر از داعش در آینده ای نه چندان دور در بلاد اسلامی باشیم که مقابله با انها نیز مبارزه با معلول و افات است در حالی که عزت و عظمت جوامع اسلامی و ایران عزیز در گرو مقابله و مجاهدت با ریشه ها و علل است .

در انتهای این نوشتار لازم است مجددا از دو وجود مقدس بعنوان دو نماد ارزشمند و عینی مبارزه و مجاهدت عملی و عینی با جریان “تحجر و تکفیر و ترور ”  نام برده و منتهای احترام و ارادتم را به آستان ایشان تقدیم نمایم . نخست سرباز بی سر وطن شهید محسن حججی رضوان الله علیه است که بی مبالغه سید الشهدای  شهیدان  مدافع وطن و حرم ال البیت (ع ) است و با نثار خون پاکش اسطوره های ایرانیان مسلمان را مجددا تجسم بخشید و دیگری سردار سرافراز و روشن بین  و شجاع ایران زمین سرلشگر قاسم سلیمانی است که بی تردید امروز محبوب ترین پاسدار اسلام در سرزمین های اسلامی است و مرز نفوذ و محبوبیت و مشروعیت این مرد بزرگ هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای سرزمینی ایران گسترش یافته است . این دو عزیز که در واقع امر هر دو زنده هستند ما را به سپاسگزاری از همه کسانی دعوت می کنند که در این سالهای اخیر در صف مقدم مبارزه با جبهه ” تحجر و تکفیر و ترور ” حضور داشتند و امروز وظیفه دیگران است که با همان اخلاص و شهامت و رشادت در جبهه جهاد فرهنگی به مصاف بروند و گفتمان اسلامی را نوگرا و کارامد و هویت بخش نشان دهند و زمینه های انحرافات اجتماعات مسلمان را از بین ببرند.

 

 

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 3 =

دکمه بازگشت به بالا