کجاست هرمزی که با خطای خسرو به داد رفتار کند؟
پاسخ حکیم نظامی خطاب به کسانی که نااگاهانه مدعی اند اگر فرزند مقامی خطا کند چرا پدرش باید تاوان دهد؟
امیر دبیری مهر
چه درست و دقیق گفته اند که گذر زمان؛ در مسایل زندگی انسانها تغییر چندانی ایجاد نکرده …داستانهای کهن گویی اینه ای در برابر زندگی امروزی ماست .
حکیم نظامی گنجوی در ابتدای داستان خسرو و شیرین ماجرای زیاده روی خسرو پرویز فرزند هرمز را شرح می دهد که در سفری تفریحی به گلگشتی حقی از مردم ضایع کرد و خبرچینان گزارش تخلف خسرو را نزد هرمز بردند.
که خسرو دوش بی رسمی نمود است
زشاهنشه نمی ترسد چه سود است
سمندش کشتزار سبز را خورد
غلامش غوره دهقان تبه کرد
شب از درویش بستد جای تنگش
به نامحرم رسید اواز چنگش
خسرو چهار خطا کرده بود که به زبان امروزی عبارت بودند از :
اسیب به محیط زیست ؛ تجاوز به حقوق و مال مردم؛ تصاحب و تصرف ملک رعیت و بی حیایی و نقض امنیت اخلاقی شهروندان
و گفته شد اگر این خطا ها را یک ادم عادی می کرد هرمز که اهل دادگری بود روزگارش را سیاه می کرد.
گر این بیگانه ای کردی نه فرزند
ببردی خانمانش را خداوند
زند بر هر رگی فصاد صد نیش
ولی دستش بلرزد بر رگ خویش
هرمز که چنین شنید برای جبران خطای فرزند راهی مرغزار شد که خسرو ناخواسته حق اهالی انجا را ضایع کرده بود و به همه ی زیان دیدگان بیش از آن چه ضرر کرده بودند تاوان داد .
نظامی در اینجا به تندی و کنایه به همه در تاریخ بویژه انانکه جانماز مسلمانی اب می کشند می گوید :
سیاست بین که می کردند از این پیش
نه با بیگانه ؛ با دردانه خویش
کجا آن عدل و آن انصاف سازی
که با فرزند از این سان رفت بازی
جهان ز آتش پرستی شد چنان گرم
که بادا زین مسلمانی ترا شرم
مسلمانیم ما او گبر نام است
گر این گبری مسلمانی کدام است