یادداشت‌ها و مقالات شخصی

خلاصه فصول ۴ و ۵ کتاب مولفه‌های فرهنگی گفتمان مقاومت اسلامی در خاورمیانه

فصل چهارم

مقدمه:

یکی از مهم‌ترین مفاهیم براساس نظریه لاکا وموف بوده که به واسطه ترکیب با یک دیگر در برابر گفتمان‌های غیر شاکله گفتمان را ایجاد می‌کنند.

در میان سال‌های مختلف هر گفتمان برخی از دال‌ها در مرکز وجود دارند و هسته اصلی گفتمان‌ها حول آن‌ها شکل می‌گیرد که عمل مفصل بندی گرد آن‌ها به وجود می‌آید به همین جهت می‌باشد که در تحلیل‌های گفتمان دال‌های اصلی از اهمیت زیادی برخوردارند.

ما در این فصل به بررسی سه دال مرکزی گفتمان مقاومت اسلامی می‌پردازیم تا اهمیت آن‌ها در این گفتمان مشخص گردد که این سه دال مرکزی عبارت‌اند از: ۱) اسلام سیاسی، ۲) اعتقاد دینی و ۳) هویت ملی، که ستون‌های اصلی گفتمان مقاومت را از تعریف خود در مقابل گفتمان‌های امپریالیستی و لیبرالیستی غرب و بنیادگرایی سلفی می‌باشد.

ایران اولین کشوری می‌باشد در قرن بیستم که گفتمان مقاومت و در رأس آن با استفاده از دال اسلام سیاسی اقدام به تشکیل حکومت می‌نماید و داعیه گسترش آن را سر می‌دهد پس ما در بحث اسلام سیاسی چون ایران کشوری است که این بحث را از سر گذرانده و اسلام سیاسی در ایران تجربه‌های متفاوتی را طی نموده ˛ تاکید بر آن می‌شود.

 

تحلیل گفتمانی ایدئولوژی اسلام سیاسی:

با حضور مدرنیته در قرن نوزدهم در کشورهای اسلامی بحرانی فراگیر گفتمان سنتی حاکم بر کشورهای اسلامی را در برگرفت که در پی چنین بحران‌هایی بود که نظریه‌ها و گفتمان‌های جدیدی شکل گرفت که هر یک مدعی سازماندهی این وضع بودند حال اینکه چکونه اسلام سیاسی گفتمانی در برابر گفتمان مدرنیته غرب تشکیل می‌گیرد می‌بایست وضعیت جوامع اسلامی را در زمان حضور مدرنیته بررسی نمود.

 

اسلام سیاسی و مدرنیه؛ تجربه مشروطه خواهی در ایران:

با حضور مدرنیته گفتمان سنتی بر دو رکن اساسی شریعت و سلطنت استوار بوده که وضعیت خویش را در خطر می‌دید در حالیکه وضعیت آرمانی این گفتمان این بود که شاهی دین دار بر قدرت تکیه داشته باشد و حفظ دین نماید و حفظ حرمت عقاید دینی نماید که در خاور میانه این دو ((دین و سلطنت)) هیچ گاه به وحدت تام دست نیافتند و همیشه نوعی بیگانگی و جدایی میان آنان رواج داشت که به عدم انسجام اجتماعی وسیاسی جوامع مسلمانان کمک می‌نموده هر چند که نهاد دین هیچ گاه به رقابت با دولت نمی‌پرداخت و خواهان حکومت نبودند ولی در ایران شرایط ویژه ای بود زیرا اینکه شاه ایران تنها شاه جهان شیعه بود و عالمان دینی بر حمایت وی تاکید داشتند که با ورود مدرنیته و تأثیر پذیری از فرهنگ غربی آنان را وا داشت تا در گفتمان سنتی تجدید نظر نمایند که گفتمان مشروطه حاصل این موضوع بود.

 

رادیکال شدن اسلام سیاسی:

نظریه گفتمان مشروطیت را عالمان دینی بنا نموده بودند که پس از ناکامی در ساماندهی جامعه ایران و دستیابی به اهدافی که تحقق آن را نوید داده بود و متفکران جوان را که از مشروطه سرخورده گردیده بودند به سوی نشریه‌هایی که با نشر آن گفتمان جدیدی را مبنی بر دال‌هایی چون غرب “سکولاریسم “دیکتاتوری مصلح و ناسیونالیسم بود سوق داد که می‌توان نتیجه این گفتمان را پیدایش پهلویسم عنوان کرد که این گفتمان شخصیت مورد نظر خود را در رضا خان را یافت در واقع رضا خان گفتمانی را طراحی نکرد بلکه بر موج ناکامی مشروطه سوار شد و با گمان افراد روشن فکر قدرت را در اختیار گرفت و با خشونت به اصلاحات پر داخت.

گفتمان پهلوی پس از به قدرت رسیدن به غیریت سازی با مذهب سنتی روی آورد و اقدام به نابودی آن نمود که نتیجه آن را می‌توان از انزوا خارج شدن نمایندگان گفتمان مذهبی که پس از شکست گفتمان مشروطه خود را کنار کشیده بودند شده در واقع طرد و سرکوب گفتمان مذهبی واکنش جز رادیکال شدن آن را در پی نداشت وآنان را به پشتیبان جدی برای امام (ره) تبدیل کرد

 

اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی ایران:

کوشش برای خوانش سیاسی از اسلام و استفاده از آن در برابر ستون غرب تنها در دههٔ چهلم و تنها در ایران محدود نبوده است و چهره سکولار و غرب گرایی حکومت‌های خاورمیانه بویژه پهلوی غیریت خود را بازسازی و به تقویت گفتمان‌های غیر یاری رساند در واقع وجود استبداد و غربگرایی به گفتمان آزادی و بومی گرایی را تقویت کرد و اجرای سیاست‌های ضد مذهبی سبب شد تا گفتمان سنتی به باز سازی خود شود و به سوی رادیکال شدن و سیاسی شدن هدایت شود به این صورت بود که پهلویسم نا خواسته به گفتمان اسلام سیاسی یاری نمود. در این دوره پهلوی ناتوان از هویت بخشی وجذب نیروهای اجتماعی شد و در نتیجه به زور وسرکوبی متکی گشت و باعث پراکنده شدن نیروهای اجتماعی و قرار دادن آنان در معرض هویت یابی با گفتمان‌ها مخالف شد.

حال با عنایت به جامعه مذهبی ایران اسلام سیاسی اولین گفتمانی بود که می‌توانست این نیروهای اجتماعی رها شده از کمند پهلویسم را به خود جذب کند و شرایط مشابه در دیگر کشورهای خاورمیانه سبب به وجود آمدن این رویه گردید. نزاع گفتمان میان ایران وآمریکا به نزاع گفتمانی میان اسلام سیاسی و غرب تعبیرشده که در آن غرب به رهبری آمریکا می‌کوشد که دال خود را در مرتبه هژمون قرار دهد اما آنچه موجب همبستگی و پیوستگی دال مقاومت می‌شود دال اسلام سیاسی می‌باشد. قدرت یابی اسلام سیاسی در ایران کمک شایانی به رشد و باز سازی جنبش‌های سیاسی در خاورمیانه گردید به این معنا نیست که تمامی جنبش‌های شیعی منطقه با کمک ایران و پس از انقلاب تولد یافته‌اند بلکه این یکسان بودن دال مرکزی در این گفتمان سبب شده تا با یک دیگر نزدیک شوند و وحدت آنان بیشتر گردد.

 

اسلام سیاسی در برابر بنیادگرایی و غرب:

دال اسلام سیاسی سبب می‌شود تا گفتمان مقاومت اسلامی با بنیاد گرایی اسلامی نیز به لحاظ مفصل بندی تفاوت پیدا کند. در گفتمان مقاومت دال اسلام سیاسی که در تناسب با مدرنیه و مذهب سنتی خود را تعریف می‌کند و می‌کوشد تا راه میانه ای را پیشنهاد کند این درحالی است که در گفتمان بنیاد گرایی پایه‌های مدرنیه به عنوان مانعی در برابر اسلام بوده و کوشش می‌کند تا از ابزار مدرنیته برای تخریب آن استفاده شود.

از این رواگراسلام سیاسی در برابر مدرنیته می‌ایستد دستاورها و اساس آن را رد نمی‌کند بلکه می‌کوشد تا از مدرنیته به عنوان پلی برای رستگاری فراهم آورد ˛ اما بنیاد گرایی نگاه راه بردی به مدرنیته را صحیح ندانسته و می‌کوشد با نفی مظاهر آن بن آن را بر کند. حملات یازدهم سپتامبر دلایل روشن این ادعا می‌باشد اسلام سیاسی نگاهی هستی شناسنامه ارائه می‌کند که در غیریت با هستی شناسی ناشی از تفکر مدرن تعریف می‌شود اما بر خلاف بنیاد گرایی نگاه بنیان کن بر ریشه‌های تفکرغربی ندارد و نمی‌کوشد تا این گفتمان را زیر خاک مدفون کند بلکه می‌کوشد تا راهی برای آشتی میان دین و دنیا بیابد. دال اسلام سیاسی برخی از وجوه سنت و برخی از وجوه مدرنیته را در هم می‌آمیزد لذا می‌توان گفت در این مرحله گفتمان اسلام سیاسی با مفصل بندی سویه‌هایی از سنت ومدرنیته شکل می‌گیرد و راه سومی را باز می‌نماید که هم از سنت سیاست گریزی مذهبی و هم از مدرنیته غربی متمایز می‌شود و با نگاهی انتقادی به هر دو می‌کوشد تا فراتر از سنت و مدرنیته˛ جامعه نوین را باز نمایی کند.

 

تحلیل گفتمان اعتقاد اسلامی:

اعتقاد اسلامی را نیز می‌توان یکی دیگر از اجزای گفتمان مقاومت اسلامی دانست که به مثابه بالی برای آن دانست.

این شامل سه گزاره می‌باشد که هر کدام دارای زیر شاخه‌هایی می‌باشد. اعتقاد دینی در تعریف حاضر در برگیرنده حوزه فراگیری است که اصول دین را شامل می‌شود و نگرش افراد را نسبت به دنیا فقه و اخلاق را نیز متأثر می‌سازد. برخی از آموزه‌های دینی را می‌توان در رسته اعتقادهای دینی برشمرد که در گفتمان مقاومت اسلامی به عنوان دال مرکزی به شمار می‌آید و با مدلول‌های خود نسبت مهمی پیدا می‌کند. گفتمان مقاومت از طریق مفصل بندی‌های خویش به اعتقاد اسلامی به عنوان دالی شناور معنا می‌بخشد. گفتمان بنیاد گرایی و گفتمان مقاومت اسلامی هر دو بر اسلام تاکید می‌ورزند و بر این اعتقادند که اصول اسلامی باید سرلوحه جوامع قرار گیرد اما در این میان دال اعتقادهای دینی سبب می‌شود تا مفصل بندی متفاوتی میان این دو گفتمان دیده شود نکته حائز اهمیت در اینجاست که در هر دو گفتمان نگاه به اعتقادهای دینی از دال اسلام سیاسی نیز متأثر است.

مثال: در گفتمان مقاومت اسلامی جهاد معنای گسترش سرزمین و هجوم به دیگر ستون‌ها وکشور ها را نمی‌دهد بلکه جهاد مترادف دفاع از مرزهای اعتقادی ” جغرافیایی و ارزشی تعریف می‌شود.

در حالیکه گفتمان بنیاد گرایی جهاد در تصویری کاملآ رادیکال به مقابله با کفر تعبیر شده لذا می‌توان مشاهده کرد که جهاد به عنوان یک نشانه یا دال شناور در گفتمان مقاومت نشاند اعتقاد دینی و ایدئولوژی است ولی در گفتمان لیبرال غربی به بنیاد گرایی معرفی شود.

 

نقش اعتقاد دینی در حیات گفتمان مقاومت اسلامی:

زمانی که تعدادی زیاد از افراد جامعه به واسطه تقید به ارزش ایثار قسمت‌هایی از دارایی‌های خود را در راه اهداف و ارزش‌های مورد احترام خود صرف می‌کنند و با این کار سبب می‌شوند تا مشکلات هم نوعان آن‌ها رفع شود و در واقع با این کار جلوگیری می‌نمایند از معضل‌های اجتماعی ˛ زیرا در این مواقع سیستم رسمی توان آن را ندارد تا به تنهایی به حل تمام مشکلات بپردازد و اینجاست که ناگزیر نقش ایثار و ازخودگذشتگی نیروهای مردمی ظاهر می‌شود و دخالت فعال آن‌ها پیامدهای مثبتی در برگرداندن اوضاع به وضع عادی دارد نکته مهم این است که در سایه چنین حوادثی یک همبستگی اجتماعی بسیار قدرتمندی بین اعضائ جامعه شکل می‌گیرد. ایثار علاوه بر ماهیت اجتماعی ماهیت فرهنگی نیز دارد نقش فرهنگ و دین اسلام در رواج و نفوذ بیشتر این ارزش‌ها در لایه‌های اجتماعی ایران است و به طور کل نمی‌توان وجود ایثار و شهادت را در گفتمان مقاومت بدون توجه به تأثیر زیاد دین اسلام تیین وتشریع نمود به بیان دیگر می‌توان گفت ایثار به مثابه ارزش اجتماعی و فرهنگی در ساخت و باخت گفتمان مقاومت و به تأثیر از فرهنگ اسلامی از ذهنیت و عینیت این گفتمان گاه نقش پر رنگ˛ گاه کمرنگ وحتی بیرنگ می‌گردد.

 

تحلیل گفتمانی هویت ملی:

دال سوم مرکزی گفتمان مقاومت در خارمیانه را می‌توان هویت ملی دانست ” دو دال قبلی را می‌توان بر هویت‌های اسلامی تاکید دانست ولی دال هویت ملی را در برابر تهاجم همه جانبه گفتمان لیبرال غربی که با دال مرکزی جهانی شدن ˛ هویت بومی و قومی منطقه را نشانه رفته خود ساماندهی کرد. در توضیح علل پیدایش این دال گفتمانی باید گفت که با آغاز قرن بیستم تفسیرهای سریع و بی سابقه ای جهان را فرا گرفت به گونه ای که هیچ قلمروی بی تأثیر نماند حال مشکل که با این تغییرات برای بسیاری حل نشده باقی مانده این است که چگونه بسیاری زندگی و جامعه خود را با این تغییرات همگام سازند که با عنایت به نگرش‌ها پاسخ‌های متفاوتی ارائه گردیده است.

به طور کلی اگر این تغییرات به صورت سریع وارد زندگی و جوامع شود باعث فروپاشی و اختلال در ارزش‌ها می‌شود.

 

جهانی شدن هویت ملی:

چنانکه بر می‌آید مسئله بر روی تقابل با غرب است و تفکر جهان شمولی غربی واقع شده است. تفکری که در این بخش آن را با جهانی شدن یکسان می‌انگاریم. رونالند رابرتسون روند جهانی نشدن را به پنج مرحله تقسیم می‌نماید که در این اندیشه اسلام گرایی به عنوان پدیده ای. در برابر جهانی شدن تعریف شده است اما در این اندیشه رابرتسون از منظر غربی به جهانی شدن نگاه می‌کند و نگاه انسان خاورمیانه را به قضایا ندارد. اما از منظر او جهانی شدن پدیده ای است که فقط تعریف برخی از مسائل دگرگون می‌شود ولی از دیدگاه کشورهای خاورمیانه جهانی شدن نه فرایندی دلخواه بلکه فرایندی تحمیلی است که در آن از ارزش‌ها و هنجارهای جامعه دچار بی ثباتی می‌شود و جای خود را به ارزش‌ها و الگوهای غربی می‌دهد.

به طور کلی جهانی شدن از این منظور فرایندی است که در آن گفتمان غرب می‌کوشد تا تمام دال‌های خود را به عرصه هژمون کشانده و بالاتر از دیگر دال‌ها قرار دهد.

 

مقاومت اسلامی و جهان شمولی غرب:

در برابر دیدگاه مثبت در مقابل جهانی شدن دیدگاهی نیز از منظر منفی به آن می‌نگرد و به دنبال دال‌هایی است که بتواند در برابر آن ایستادگی کند. این فرایند نه تنها در دوره کنونی بلکه در دوره‌های گذشته نیز رواج داشته است و همواره بسیاری از مسلمانان کوشیده‌اند تا راهی برای مقاومت در برابر استعمار غرب بجویند و آن را در تعریف هویت ملی جست جو کرده‌اند. برای مثال می‌توان از متفکرانی همچون ((اقبال ” سید جمال ” شریعتی و دیگران)) نام برد که از ادبیان علوم اجتماعی ذیل گفتمان بازگشت به خویشتن تعریف کرد. لذا ایستادگی در برابر استعمار غرب و تعریف هویتی برای خویشتن از زمان ورود استعمار یکی از مسائل مهم فکری بوده است. البته نباید از یاد برد که ایستادگی در برابرشدن غرب به معنای ایستادگی در مقابل پیشرفت تمدن غربی است که در اینجا می‌توان میان گفتمان مقاومت اسلامی و بنیاد گرایی سلفی تفاوت قائل شد. (در گفتمان بنیاد گرایی مدرنیته با غرب یکی پنداشته شده اما در گفتمان مقاومت میان مدرنیته و غرب تفاوت می‌باشد) از این رو بنیاد گرایی سبب می‌شود که این جنبش‌ها هرگونه فرایند و تولیدی غربی را با دید تردید بنگرد و طرد کنند در حالیکه با ایجاد تمایز بین غرب و مدرنیته در تفکر مقاومت می‌توان مدرن بود اما غربی نبود.

 

هویت ملی عامل همبستگی:

مسئله هویت ملی و منافع ملی به قدری برای گفتمان مقاومت مهم است که برای دستبابی به آن با احزاب مذهبی و سکولار نیز به همکاری می‌پردازند

مثال: مورد لبنان ” که حزب الله به عنوان یکی از مهم‌ترین بازیگران گفتمان مقاومت این موضوع را در اساس نامه خود گنجانده است ویا مجلس اعلای عراق.

با حضور غربیان در کشورهای اسلامی و تجربه‌های تاریخی برخی از اندیشمندان با این طرز تفکر که فرهنگ و هویت آنان تحت سیطره فرهنگ غربی در آمده و امکان از بین رفتن استقلال توسط کشورهای غربی وجود دارد عنصری با نام هویت ملی را در گفتمان مقاومت اسلامی وارد ساختند. اگر چه عنصر اعتقاد اسلامی کشورهای مسلمان را درمرزهای جغرافیایی پیوند می زند هویت ملی به هر یک از این کشورها استقلال جداگانه ای می‌بخشد. هویت ملی نه یک عامل جدایی بخش بلکه به مثابه عامل وحدت بخش در جهت رسیدن به هدف مشترکی برای کشورهای اسلامی در گفتمان مقاومت اسلامی کارکرد دارد از این رو با بهره گیری و اثتناد به روی هویت ملی چه به شکل ایستادگی در برابر تهاجم‌های آشکار و پنهان و چه به شکل ابزاری برای بیرون راندن بیگانگان و استعمارگران چون چراغی در دست روشنفکران و اندیشمندان گفتمان مقاومت اسلامی بوده که مسیر حرکت را به آنان نمایانده است.

 

فصل پنجم

مقدمه:

در این فصل ما به جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث فصول مختلف بر اساس نظریه‌های کالا و موف می‌پردازیم ” ابتدا به تداوم و تولد گفتمان سپس به تنازع میان دو گفتمان متخاصم گفتمان متفاوت اسلامی یعنی امپریاسیم ˛ لیبرالیستی غرب و بنیادگرایی سلفی در افغانستان و عراق پرداخته خواهد شد. این بخش به این دلیل مهم می‌باشد که بر صف بندی گفتمان مقاومت در برابر گفتمان امپریالیسم ˛ لیبرالیستی غرب و بنیاد گرایی ملفی تاکید شده اما در بخش پایانی بر جبهه گیری دو گفتمان متخاصم با یکدیگر تاکید می‌شود تا از میان آن مشخص شود چرا این دو گفتمان با یک دیگر تخاصم یافته‌اند و نتیجه این تخاصم چه بوده است و گفتمان مقاومت می‌تواند چه دستاورد از این کسب کند.

 

تولد و تداوم گفتمان اسلامی:

ریشه گفتمان مقاومت اسلامی در غیریت با مدرنیته نابسامان و وارداتی از غرب شکل گرفت. لازم به ذکر است که برخی از حکام خاورمیانه به شیوه ای خاص و ناقص داعیه را در استقبال از مدرنیته بودند که با اصول و مبانی مدرنیته فاصله بسیاری داشتند در نتیجه گفتمان‌های حکام بر این نوع حکومت‌ها گفتمان‌های سکولار وسرکوب گر بوده است همانند ((حکومت‌های محمد رضا شاه پهلوی ” صدام حسین “علی و حسنی مبارک)) که علاوه بر این به واسطه ضدیت با نهادها و شعار مذهبی از گفتمان سنتی دینی نیز متمایز می‌شد. سکولاریسم در این نوع گفتمان نه جدایی دین و دولت بلکه به ضدیت با دین معنا شد. از این رو رادیکالیسم مذهبی در واکنش به آن شکل گرفت. گفتمان مقاومت اسلامی در پی همین رادیکالیسم شکل جدیدی به خود گرفته بود در غیریت سازی با استبداد از یک سو وجوهی از مدرنیه مانند دموکراسی و آزادی را مد نظر قرار می‌دهد و از سوی دیگر در برابر استعمار غرب هویت ملی را مطرح می‌سازد. در این بخش مفصل بندی سویه‌هایی از سنت و مدرنیته سبب می‌شود تا گفتمان مقاومت اسلامی هم مذهب سنتی و هم از مدرنیته سکولار غربی متمایز باشد و سعی کند راه سومی و را به روی پیروانش بگشاید. بدین سان می‌توان گفت که گفتمان مقاومت اسلامی از دال خالی متولد شد ” دال خالی بیانگر یک خلاء در فضای اجتماعی است به بیان دیگر نشانه امری غایب را دارد و وظیفهٔ دال‌های خالی رونمایی از وضع مطلوب و آرمانی است که تولید آن سبب پویایی جامعه و سیاست است.

مثال: در این گفتمان مقاومت اسلامی با بهره گیری فراوان از دال اسلام سیاسی توانست آرمانی در اذهان سوژه‌ها پدید بیاورند به گونه ای که مردم وضع نواقص و بحران‌ها را در گرو استیلا وهژمونی این گفتمان این گفتمان و استواری نظام اسلامی دیدند.

پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد تا حوزه نفوذ گفتمان مقاومت و به دنبال آن اسلام سیاسی گسترش چشمگیری یابد.

 

برخورد گفتمان غرب و بنیاد گرایی در عراق و افغانستان:

تجزیه گفتمان بنیادگرایی القاعده عراق نشان می‌دهد که اگر چه گفتمان‌های بنیاد گرا نیز تلاش می‌کنند گفتمان امیریالیستی عراق را نابود سازند یا دست کم ضعیف کنند اما بین گفتمان مقاومت اسلامی و بنیانگرایی تفاوت‌های فراوانی وجود دارد که یکی از این تفاوت‌ها منافع ملی مربوط می‌شود در حالیکه گفتمان مقاومت اسلامی منافع ملی را در کشور اسلامی خط قرمز خود می‌داند و می‌کوشد تاحول این دال مرکزی خود را ساماندهی کند. بنیادگراها نگاهی ورای منافع ملی دارند ودر واقع سقف آرمانهای خویش را در مقابل آن کوتاه نمی‌سازند به همین جهت بنیاد گرایی لطمه‌های فراوانی به خود دیده است. علاوه بر این برخورد میان بنیاد گرایی و گفتمان غرب در عراق و افغانستان نشان می‌دهد که استیلا و هژمونی یک گفتمان علاوه بر آنچه ذکر شد به موارد دیگر نیز وابسته است. هژمونی یا حاشیه رانی گفتمان بیش از آنکه به منطقی بودن درستی یا نادرستی گزاره‌هایش وابسته باشد به موقعیت نسبتش با سایر گفتمان‌ها مرتبط است. دارا بودن پشتوانه قدرت افزون تر ” درستی بیشتر بر افکار عمومی ” بر بخورد داری ظرفیت خلق معانی جدید ومعتبر و در نهایت توانایی تکرار عناصر معتبر دیگر گفتمان‌ها از جمله مهم‌ترین معیارهای هژمونی یک گفتمان است. از این رو نمی‌توان با استفاده از قدرت ” زور ” سلاح‌های جنگی گفتمانی را از هژمون خارج ساخت. هژمون بیش از هر امر دیگری به تابعیت و توانایی در اختیار قرار گرفتن افکار عمومی و توانایی ایجاد فضایی متفاوت در اذهان افراد وابسته است.

 

گفتمان مقاومت اسلامی و چالش‌های پیش رو:

به نظر می‌رسد که گفتمان مقاومت اسلامی برغم چالش‌ها و بی قراری‌های موجود در عرصه گفتمانی در برابر گفتمان‌ها بنیادگرا و امپریالیسم لیبرالیستی و به جهت غضب‌های رسانه ای و تبلیغات کار ساده ای در پیش نخواهد داشت. گفتمان مقاومت اسلامی هنوز در بسیاری از کشورهای خاورمیانه دال‌های شناور خود را معنا دهی نکرده است و هنوز این دال‌های شناور در عرصه گسترده ای از بار معنایی شناور هستند لذا یکی از مسئله‌هایی که در آینده نزدیک این گفتمان باید در قبال آن موضوعی مشخص اخذ کند که هر یک از دال‌های شناور چه مفهومی دارند. از این رو دو گفتمان مقاومت اسلامی برای آنکه با ریزش نیرو مواجه نشود می‌بایست به عرصه هژمون راه یابد و در مرحله بعدی برخی از نا به سامانی‌های خویش را از لحاظ تئوریک ساماندهی کند.

لاکا در بحث اسطوره توضیح می‌دهد که اسطوره به عنوان جایگزین نظریه در مباحث لاک است و تنها تقاضا یک گروه و یا طبقه خاصی را نمایندگی می‌کند و این برای هژمون شدن کافی نیست پس بنابراین اسطوره باید به تصور اجتماعی مبدل شود تصور اجتماعی برخلاف اسطوره همگانی است و بخش‌های گوناگون جامعه را نمایندگی می‌کند بنابراین گفتمان مقاومت در آینده با این چالش روبرو است که چگونه می‌خواهد از عرصه اسطوره به عرصه تصور اجتماعی نقل مکان کند و گفتمانی عمومیت یافته تولید کند.

گفتمان مقاومت اسلامی توانسته است در بخش عمده هژمونی گفتمان حکام را با دال‌های شناور خود به چالش بکشد اما می‌بایست تدبیری برای جامعه عمل پوشاندن به این دال‌ها بیابد تا خود با چالشی از درون روبرو نشود. در این میان نمی‌توان از بحران سازی قدرت‌های بزرگ برای مقاومت اسلامی قافل بود به گونه ای که فرصت باز سازی نظری و عملی را از آن بگیرد از این رو با اتهام زنی و عمران سازی سعی می‌کند جلوی زایش درونی بیرون مقاومت را بگبرد.

بنابراین ساماندهی بحران جز از راه بازسازی تئوریک امکان پزیر نیست به همین جهت گفتمان‌هایی موفق تر هستنند که توانایی باز سازی مداوم تئوریک را داشته باشند و گفتمان مقاومت اسلامی اگر نتواند فضای پر نوسان خاور میانه را باز بینی مداوم داشته باشد با مشکلات فراوانی از سوی گفتمان‌های رغیب روبرو خواهد شد و ناتونی و شکست گفتمان مقاومت اسلامی به ویژه مؤلفه‌های فرهنگی آن مقدمه ای برای شکست اندیشه اسلامی و تمدن اسلامی خواهد بود.

+ استاد مربوطه: دکتر امیر دبیری‌مهر

+ گرد آورندگان: محمدامین ابراهیمی، جواد گلدوی، حمیدرضا سالاری، حسام ناصری‌نژاد و جمشید خرم

+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی

اختصاصی وب‌سایت جهان‌سوم

+ تبصره مهم: نوشته‌های مندرج در سایت جهان‌سوم، نتیجه پژوهش دانشجویان است و نه تنها خالی از اشکال نبوده بلکه لزوماً مورد تأیید استاد و مدیر سایت نیست و گردانندگان سایت نیز از نقدهای مخاطبان استقبال می‌کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده − 1 =

دکمه بازگشت به بالا