نظامهای اجتماعی پارسونز
* پارسونز یکی از چهرههای تأثیر گذار در جامعه شناسی، بخصوص آمریکا در دهههای ۳۰ تا ۷۰ میباشد.
* او تحت تأثیر افرادی چون وبر – دورکیم – پارتو – مارشال بود
* او متولد ۱۹۰۲ م میباشد. پدرش پروتستان و در نهضت انجیلی – اجتماعی فعال بود. این امر باعث شد که پارسونز به مباحث اجتماعی علاقه مند شود.
* دارای لیسانس علوم انسانی و با کمک مالی عمویش به مدرسه علوم اقتصادی لندن رفت. سپس جهت اخذ درجه دکترا به هایدلبرگ رفت جایی که ۴۰ سال قبل وبر دران دانشجو بود و این امر باعث شد او گرایش به وبر پیدا کند
* وی در دانشگاه هاروارد مشغول فعالیت بود و از دهه ۳۰ تا ۷۰ میلادی در جامعه شناسی بخصوص آمریکا بیشترین تأثیر را داشت. او در این دانشگاه با همکاری دوستان و شاگردان خود مکتب کارکرد گرایی ساختاری را ایجاد کرد او از این طریق میخواست به ارائه چارچوب کلی و جامع پرداخته تا بتواتد نظام اجتماعی و انسانی را با استفاده از آن مورد فهم قرار دهد
* یکی از اهداف پارسونز در جامعه شناسی امریکا که تا ان زمان توصیفی و تک نگاری بود ساختن قالب مفهومی و نظری برای جامعه شناسی بود تا جامعه شناسی هم پایگاه علم واقعی را اعطا کند و همان را به طرزی منطقی با سایر علوم انسانی مرتبط کند
* طی دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی همه فکر میکردند تکلیف جامعه شناسی روشن شده و نظرات او حاکم است بعد از پایان جنگ جهانی دوم نظرات او بیشتر تأثیر گذار بود اما بعد از گذشت زمان و بروز رکودها و شورشها از شوکت نظرات او کاسته شد تا اینکه در دهههای اخیر نوکارکرد گرایان متحد شده و نظرات او را شکوفا کردند
* پارسونز بر کارکرد نهادهای فرهنگی تاکید داشت فرهنگ در نظر او ابزاری برای شکل دادن و بر آوردن نیازهای اساسی بشر بوده که کارکرد آن حفظ بقاء جامعه است
نظریه کارکرد گرایی ساختاری پارسونز:
پارسونز با راه اندازی یک نظام فکری مدعی بود که میتواند به وسیله آن تمام پدیدههای اجتماعی را تبیین کند. نظریه پارسونز در سال ۱۹۳۰ و در واکنش به نظریههای مارکسیستی بود. ده ۳۰ میلادی دوران بحران اقتصادی غرب بود و آن را نظریات مارکسیستی پیش بینی کرده بود این نظریه برای نشان دادن عیوب و مشکلات نظام سرمایه داری و در جهت تقویت آن به وجود آمد بدون آنکه نظام سر مایه داری را مانند مارکس تقبیح کند. در این نظریه گفته میشود مشکلات و تحولات که دامن گیر نظام سرمایه داری است بخشی از یک فرایند تحولی است که در نهایت به ثبات و یکپارچگی بیشتر این نظام میشود. این نظریه دارای سه اصل است ۱- وحدت ۲- ضرورت ۳- عمومیت
از اشکالات این نظریه فرد گرا بودن آن است چرا که با فقدان پارسونز دیگران نمیتوانند آن را بررسی نمایند. ناتوانی این نظریه در تبیین فراگردهای دگرگونی و تغییر اجتماعی است. این نظریه به اندازه کافی به تاریخ توجه ندارد. فقدان روش کار آمد برای بررسی پرسشهای مطرح شده برای کارکرد گرایان ساختاری است. مبهم گویی و نارسایی این نظریه میباشد
*از نظر او محور تمام نظریه پردازان کنش است. کنش غیر از رفتار است و از وسایل – اهداف و با وضعیت تشکیل میشود لذا هر فرد دارای یک کنش است و وقتی مجموعه ای از این کنشها در جامعه زندگی میکنند نظامهای کنش یا همان نظام اجتماعی ایجاد میشود
نظام کنش پارسونز:
اجزا اصلی آن ارگانیسم رفتاری – نظام شخصیتی – نظام اجنماعی و نظام فرهنگی است
نظام اجتماعی:
مجوعه ای از کنشگران فردی است که در موقعیتی که جنبه فیزیکی یا محیطی دارد با یکدیگر کنش متقابل دارند اینها بر حسب گرایش به ارضای حد مطلوب بر انگیخته میشود و رابطهشان با موقعیتشان و با یکدیگر و به واسطه یک نظام ساختار بندی شده فرهنگی و نهادهای مشترک مشخص میشود. نظام اجتماعی ناظر نظم اجتماعی است. از دیدگاه او نظام اجتماعی الگویی تعاملی است بر آمده از نقشها – انتظارات و هنجارهای اجتماعی در عرصههای مختلف نظیر خانواده – حزب – بازار دانشگاه و…او این نظام را مانند موجود زنده تشبیه میکند. او در این نظریه بر مسائل بقای نظام اجتماعی و تداوم آن تاکید دارد
نظامهای اجتماعی پارسونز:
۱-نظام اقتصادی: نهاد آن اقتصاد – وظیفه انطباق دارد
۲-نظام سیاسی – نهاد سیاست –وظیفه دست یابی به هدف را دارد
۳-نظام اجتماعی جامعه ای- نهاد خانواده – وظیفه یکپارچگی را دارد
۴-نظام جامعه پذیری – نهاد تعلیم و تربیت – وظیفه حفظ الگو را دارد
نظریه تکاملی پارسونز:
او معتقد است هر جامعه در تکامل دارای سه فرایند است
۱-جامعه ساده: خرده نظامها تفکیک نشده و یک چیز ممکن است چند کارکرد را داشته باشد که متناسب با خودش نیست
۲-جامعه میانه: تفکیک و تمایز تا حدودی صورت گرفته است
۳-جامعه مدرن: تفکیک و تمایز کاملاً صورت گرفته است
به طور کلی پارسونز از معدود متفکرانی است که مرزهای تنگ جامعه شناسی را برداشته و با سایر شاخههای علوم انسانی رابطه برقرار کرده است. از نقاط قوت پارسونز ایجاد وحدت بین نظریات خرد و کلان است. او این دو را با هم آشتی میدهد. او تاکید بر تحقیقات کاربردی دارد. اما نظرات او همانطور که دارای نقاط قوت میباشد دارای ضعفهای نیز است از جمله نظریه او خالی از تبیین بوده و صرفاً توصیفی است. مدل تحلیلی او بسیار کلی است بیش از آنکه نظری باشد. نظریه نظامهای او بیشتر ایدئولوژیک است تا علمی و تنها از وضع موجود پشتیبانی میکند.
اختصاصی وبسایت جهان سوم
+ تهیه کنندگان: حمیدرضا سالاری، حسین سالاری، محمود میر و مرتضی سرحدی
+ استاد مربوطه: دکتر امیر دبیریمهر
+ ویراستاری و انتشار: علی فتحی
+ تبصره مهم: نوشتههای مندرج در سایت جهانسوم، نتیجه پژوهش دانشجویان است و نه تنها خالی از اشکال نبوده بلکه لزوماً مورد تأیید استاد و مدیر سایت نیست و گردانندگان سایت نیز از نقدهای مخاطبان استقبال میکنند.