رمضان در عصر قاجار به روایت سیاحان
یوشیدا ماساهارو و نوبویوشی فوروکاوا، دو جهانگرد ژاپنی بودند که در دوره قاجار و البته در فواصل مختلف به ایران آمدند و در سفرنامههای خود اشارات جالبی به ماه رمضان در این دوره کردهاند.نوبویوشی فوروکاو درباره آن چنین مینویسد:مردم همه در روز میخوابند و هنگام عصر بلند میشوند. هر روز غروب در مرکزشهر توپ میاندازند تا هنگام افطار را خبر بدهند.بـا سـرآمدن فصـل روزهداری، مردم همه جمع میشوند و گویا به مـدت سه روز ضـیافت دارند و شراب مینوشند و گوشت میخورنـد. خیـال میکنم که هرچنـد که شـراب نوشیدن در اسلام سخت منع شده است، اما در این مواقع مجاز میشود و آنها خود را سزاوار ملامت نمیدانند. «عبدالله مستوفی» نویسنده کتاب «شرح زندگانی من» و از رجال دوره قاجار و پهلوی در کتاب خود به تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار پرداخته است. او می نویسد : «زمرهای شبها را بیدار میماندند که صبحها لامحاله تا نزدیک ظهر بتوانند بخوابند و اثر روزه در آنها کمتر باشد. بالاخره دسته سومی هم بودند که شب را به قمار صبح میکردند و میگفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمیروند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد. این دسته بیشتر اعیانزادهها بودند ولی روزه را در هر حال میگرفتند و اگر اشخاصی بودند که میخواستند طفره بروند، چون حتی در خانه خود هم جائی نداشتند که روزه خوری کنند، ناچار بودند همرنگ جماعت باشند.» محال بود وقت افطار صدای فقیری از کوچه بلند شود و چندین نفر داوطلب برای غذا دادن به او از خانهها بیرون نیایند.
در این ماه کارها تقریبا تعطیل میشد و مردم به عبادت مشغول بودند. اگر کسی طلبی از کسی داشت تا احتیاج مبرم محرک او نمیشد، سر وقت بدهکار خود نمیرفت.
عروسی کمتر اتفاق میافتاد، خرید و فروش و معاملهای که حاجت به تنظیم قباله داشت، کم بلکه هیچ نبود، مرافعات شرعی در محاضر علما متوقف میگشت، ادارات دولتی باز بود ولی کسی رجوع نمیکرد، اگر کسی از دولت طلبی داشت در این ماه به مطالبه نمیرفت و محصلین دیوانی هم دنبال مطالبه بدهکاری افراد نمیرفتند، حتی در خانهها هم جز کارهای ناگزیر زندگانی کار دیگری از نوکر و خدمتکار توقع نمیکردند … اگر بنای نیمه تمام بود، صاحب کار به عمله و بناها مزد تمام میداد ولی بیشتراز نصف روز تقاضای کار نمیکرد .سفرنامه پولاک» حاصل ۹ سال (۱۸۵۱ تا ۱۸۶۰م) حضور پزشک اتریشی ناصرالدینشاه در ایران و دربار قاجار است در سفرنامه پزشک ناصرالدینشاه نکات منفی خلق و خوی ایرانیان در ترسیم رمضان نیز دنبال میشود، وی درباره بعضی رفتارهای ناشایست در این ماه آورده است: «مردمیکه عهدهدار کارهای سنگین و سخت هستند، برحسب قوانین شرع از گرفتن روزه معافند؛ اما درست همینها به این معافیت به دیده تحقیر مینگرند و روزه را میگیرند، در حالی که تنبلها و بیکارها شخصا خود را معاف میکنند یا به بهانه اجتناب از بیماری که در کمین آنهاست کلاه شرعی درست میکنند تا تن به زیر بار این امساک ندهند.»نائب اول سفارت روسیه درباره بدخلقی ایرانیان در ماه رمضان با توجه به ممنوعیت کشیدن قلیان و چپق مینویسد: «با نزدیک شدن غروب (ماه رمضان) حتی غالبا بداخلاق هم میشوند زیرا به چپق و قلیان عادت دارند و چون صرف دخانیات هم ممنوع است از این رو محرومیت مضاعف میشود؛ غالبا شنیدهام که ایرانیها گفتهاند آنها در طول روز گرسنگی و تشنگی را آسانتر میتوانند تحمل کنند تا محرومیت از دخانیات یعنی نیاز تجملی را، دلیلی که ثابت میکند اگر عادتی مستمر شود میتواند برای مدتی از نیازهای طبیعی پیشی جوید.»جعفر شهری در کتابش درمورد عبارت «آب است و تریاک» مینویسد: «جملهای بود که مؤذنین بعد از اذان سحر بر زبان میآوردند و این توجهی بود که به خوابماندهها یا آنها که تا آن زمان به خوردن سحری دست نیافته بودند، میدادند، به این معنی که هنوز برای چند دقیقه که تشنهای آبی نوشیده، یا بیماری که برای دردش باید تریاک مصرف کند (در تهران قدیم، حکیمان برای کاهش درد، تریاک تجویز میکردند) وقت باقی است، بههرصورت میتوانند خود را به سحری برسانند و این از آن جهت بود که بدون خوردن سحری، روزهگرفتن کراهتی عظیم داشت که در روایت آمده بود باید روزهگیر حتما با خوردن غذا اختیار روزه نماید، اگرچه با دانهای خرما یا مویز یا مغز بادامی باشد و تماشایی همین هنگام بود که خانوادهای در تنگنای وقت، دست به سحری یافته بود. اطلاعات بیشتر در این باره را در لینک زیر بخوانید https://www.eghtesadonline.com/n/10IV