اسلایدر / مهمترین مطالبدرس گفتاریادداشت‌ها و مقالات شخصی

سال ۱۴۰۲ و دوراهی سخت انتخاب چین یا روسیه؟

منافع ملی در اجرای سیاست رو به شرق در کجاست ؟ مسکو یا پکن

سال ۱۴۰۲ و دوراهی سخت انتخاب چین یا روسیه؟

امیر دبیری مهر
چند سال پیش که جمهوری اسلامی اولویت سیاست به سوی شرق را اعلام کرد زمانی بود که می خواست به مردم ایران اعلام کند همه چیزدر غرب نیست و حالا که نمی شود با غرب کار کرد می توان نیازهای کشور را از مسیر همکاری با شرق تامین کرد. (بگذریم از اینکه در ادبیات اکادمیک وقتی از غرب سخن می گوییم منظور غرب جغرافیایی نیست بلکه حوزه تمدنی توسعه یافته و مدرنیزه است از این رو ژاپن و چین و روسیه و هند و سنگاپور و کره جنوبی هم بخشی ازجهان مدرن و توسعه یافته و غربی شده است هرچند این کشورها در شرق جغرافیایی واقع شده اند. بنابر این این خط کشی ها؛ بیشتر برساخته های ذهنی است و برای تعامل سازنده با جهان اصول مبنایی و بنیادی ارتباطات سیاسی و اقتصادی شرق و غرب نمی شناسد.) اما همین سیاست شرق گرا نیز مانند همه سیاست های دیگر تا زمانی که پول مفت نفت در سفره دولت بود مورد بی اعتنایی واقع شد تا اینکه در پی اعمال بالغ بر ۴۱۷۱ تحریم ریز و درشت؛ هم فروش نفت دچار مشکل شد وهم نقل و انتقال پولی که بعد از هزار دوز و کلک از فروش نفت زیر قیمت جهانی به دست می امد با موانع جدی مواجه شد و این فشار اقتصادی از سال ۱۳۹۷ و خروج امریکا از برجام تشدید و اعتراضات و نارضایتی های داخلی را رقم زد
جمهوری اسلامی در حال حاضر به چند دلیل مصمم شده سیاست گرایش به سمت شرق را اجرا کند.
اولا از سر استیصال اقتصادی و نیاز به درامد ارزی برای تمشیت عمومی در وضعیتی که رابطه ملت ودولت شکننده است و سطح مطالبات با قدرت براورده کردن انتظارات شکاف معنا داری یافته
ثانیا برای دهن کجی به امریکا و اروپا بویژه در پی مواضع انها در قبال اعتراضات جنبش زن زندگی ازادی
ثالثا برای ادامه سیاست های نظامی و هسته ای که از منظر درون حاکمیتی نقطه قوت نظام سیاسی است .
رابعا برای حفظ توازن امنیتی در منطقه بویژه در قبال تهدیدات اسراییل
و خامسا حفظ ثبات سیاسی در روزهای مبادای اینده و انتقال قدرت .
پس از ذکر این مقدمات می توان گفت در درون جمهوری اسلامی دو نگاه متفاوت و البته متضاد در قبال سیاست رو به شرق وجود دارد که من دسته ی اول را طرفداران اژدها یا چین می نامم و ودسته دوم را طرفدران خرس یا روسیه می نامم . با رخدادهای مهمی که در روزهای پایانی سال رخ داد و رهبری هم در مشهد به ان اشاره کرد به نظر می رسد طرفداران این دو رویکرد که هر دو در سیستم سیاسی و نظام تصمیم گیری جایگاه و نفوذ زیادی دارند در سال جدید رقابت جدی و نفس گیری برای به به کرسی نشاندن نظر و دیدگاه و رویکرد خود خواهند داشت و از از انجا که نظام و رهبری هم با کلیات این دو رویکرد مخالفتی ندارد امکان موفقیت هر کدام از دو دیدگاه بعنوان الترناتیو همکاری با غرب وجود دارد. دقیقا برخلاف رویکرد غرب گرا که هیچ وقت بخاطر مخالفت رهبری نتوانست برای همکاری با غرب برنامه های خود را به پیش ببرد.
نگارنده امیدوارم رویکرد تعامل با شرق ؛ حتی بعنوان مقدمه تعامل با همه جهان تحت تاثیر هیچ عاملی از دستور نظام خارج نشود اما به دلایل زیر باید تلاش کرد رابطه به روسیه در ذیل رابطه به چین تعریف شود و منافع اقتصادی و بین المللی همکاری با چین بر منافع نظامی و امنیتی همکاری با روسیه ترجیح داده شود.
۱- روسیه ساختار تصمیم گیری متمرکز و متصلب و خودکامه ای دارد که یکی از خروجی های خطای آن؛ تصمیم حمله به اوکراین در پی تحریکات امریکا و ناتو بود و اکنون بعد از یکسال مسکو در عمل انجام شده قرار گرفته است . جنگی که منجر به صدور حدود ۱۳ هزار مدل تحریم علیه روسیه شده ، ده هزار نفر از روسها را شامل تحریم کرده و حتی دستور بازداشت پوتین صادر شده ، تبادلات مالی روسها را مختل کرده ، ۳۵۰۰ شرکت امریکایی و اروپایی از روسیه خارج شدند و یک میلیون روس متخصص نیز از این کشور مهاجرت کردند. همین روسیه با خرید پهباد ایرانی و استفاده در اوکراین بطور مرموزانه ای قصد داشت برای خطای استراتژیک خود شریک جرم پیدا کند که نگارنده سه ماه قبل در این خصوص هشدار لازم را داده بودم. اما چین با وجود برخورداری از نظام تصمیم گیری غیر دموکراتیک و متمرکز و بودن عامل تحریکی به نام تایوان به این علت که در تصمیم گیری ها تابع نظام مشورتی و همفکری با ذی نفعان و متخصصین و صاحب نظران است علی رغم پوست خربزه های متعدد واشنگتن پارسال وارد معرکه ی تایوان نشد و تهدید امریکا مبنی بر فعال شدن ۵۵ پایگاه نظامی در شرق دور را جدی گرفت و بالاتر از ان ملاحظات مربوط به هفتاد درصد از معاملات پولی خود با جهان را که با دلار و یوروست در نظر گرفت.

۲- در توافق ایران و عربستان شاهد بودیم که چین نقش مثبتی ایفا کرد. نقشی که روسیه هیچ قدمی برای ان بر نداشت . یقینا بهبود روابط ایران وعربستان از ضرورتهای غیر قابل اغماض برقراری صلح و امنیت منطقه ای است و در وجود ان نمی توان تردیدی داشت اما شاهد بودیم در سالهای اخیر بواسطه ایفای نقش عوامل نفوذی داخلی و خارجی از هیچ اقدامی برای تیره کردن روابط تهران و ریاض فروگذار نشد به حدی که سفارت عربستان توسط عده ای اغتشاش گر اشغال و رابطه دو کشور قطع و بیشترین بهره برداری را از این تیرگی روابط اسراییل کرد و توانست در همین چند سال جای پای محکمی در کشورهای حاشیه خلیج فارس پیدا کند . چین با همین رویکرد و در نظر گرفتن منافع اقتصادی خود در دراز مدت ؛ ابتکار عمل را بدست گرفت و این گره ی کور را باز کرد و از انجا که جمهوری اسلامی در بالاترین سطح با این نگاه موافق است مخالفت بخش وسیعی از غوغاسالاران داخلی با بهبود رابطه با عربستان؛ به هیچ گرفته شد .

۳- رابطه با چین بدون مشارکت تجار و بازرگانان و بخش خصوصی پیشرفت نخواهد داشت زیرا پکن به همه ی روابط بین المللی خود با اولویت اقتصادی و تجاری نگاه می کند. رابطه ای که با مشارکت بخش خصوصی سامان یابد پایدار و استوارتر است و کمتر تحت تاثیر تکانه های حاشیه ای قرار می گیرد. به عبارت دیگر گسترش رابطه با چین به تدریج موجب ارتقای رشد بخش هایی از اقتصاد کشور خواهد شد بویژه در بخش خدمات ضمن اینکه حضور پر رنگ چین در کلان پروژه های همه کشورهای جهان منجر به محتاط تر شدن ایران در روابط خارجی و سنجیده تر حرف زدن و عاقلانه تر تصمیم گرفتن سیاست مداران هم خواهد شد. به عبارت دیگر ایران در تعامل با چین الفبای بازی با بزرگان را خواهد اموخت و از رفتارهای هیجانی که دود آن به چشم منافع ملی می رود پرهیز خواهد کرد.

۴- ترجیح رابطه به چین به هیچ وجه به معنای نادیده گرفتن منافع رابطه با روسیه نیست همانطور که نگاه فرصت طلبانه_ در تعریف مثبت- به معنای نادیده گرفتن و فراموشی نگاه سازنده به غرب و حتی امریکا نیست .روی سخن ترجیح است و بس. روسها بیشتر تمایل دارند با ایران همکاریهای محرمانه امنیتی و نظامی داشته باشند که بیشتر از انکه برای مردم نفع داشته باشد برای لابی گر های ذی ربط و طرفداران وضع موجود فواید و منافعی دارد که در ایران نظامی و امنیتی ها بیشتر در این بخش قرار می گیرند و نگرانی اینجاست که سایه این حوزه محدود منافع؛ بر همه گزینه های پیش روی ایران گسترده شود وگرنه برای مثال اگر جمهوری اسلامی تصمیم انقلابی بگیرد و با کنار گذاشتن برخی محدودیتها سالانه فقط پذیرای دو میلیون توریست روس باشد که مشتاق گرما و افتاب سواحل و کویر ایران زمین هستند تقریبا ۱۰ میلیارد دلار درامد از محل گردشگری عاید کشور خواهد شد یعنی چیزی حدود ۲۰ درصد نیاز سالانه دولت برای اداره کشور و البته این فرصتها از جانب همکاری با روسیه محدود به گردشگری نیست. اما سخن اصلی اینجاست که مزایا و منافع همکاری با چین
اولا بسیار متنوع تر و ضروری تر و مفید تراست
ثانیا منافع ملی و عمومی مردم با سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال بیشتر تامین خواهد شد
ثالثا به جهت نوع مناسبات چین در نظام بین المل ؛ ضررها و تهدید های کمتری متوجه کشور خواهد بود و به عبارتی ایران بیشتر در چرخه مناسبات بین المللی قرار می گیرد
رابعا جمهوری اسلامی در مسیر تعامل با چین به تدریج می اموزد مشکلات خودش را با جهان کاسته و بجای فحش و شعار در رابطه به جهان عقل و تدبیر و منافع کشور را در نظر بگیرد
وخامسا بجای میدان داری افراد و حلقه های نظامی و امنیتی که اغلب خوی خود حق پنداری ، خود محوری و تصمیم گیری در اتاق های بسته و فعالیتهای زیر زمینی دارند در رابطه با چین تجار و بازرگانان و صنعتگران وارد میدان شده که مشورت پذیر ، قانو مدار و شفاف هستند و در تصمیم گیری ها با حساب و کتاب منافع محسوس مردم را می توانند در نظر بگیرند.

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 + 13 =

دکمه بازگشت به بالا