نیاز حیاتی به مدرسه های متمدن سازی
ما در کنار این همه دانشگاه و مدرسه های عادی وبی کیفیت و تربیت فله ای و بی هدف مهندس و کارشناس و متخصص و افزایش جمعیت بیکار متوقع ، به مدرسه های متمدن سازی انسانها نیاز داریم جایی که همراه آموزش مهارت و دانش ، خرده رفتارهای روزمره اما به مراتب مهمتر را به انسانها از کودکی تا بزرگسالی آموزش دهند
باور کنیم در جامعه ای که شهروندانش رفتارهایی صحیح داشته باشند زندگی بسیار مطلوب تر است از جامعه ای که پر از تحصیل کردگان بی تمدن و تربیت نشده باشد . بدیهی است حساب دانایان فرهیخته جداست و این گروه مایه فخر و شکوه هر ملتی هستند.
رفتارهایی که با پرهیز از آنها می توان مدعی تمدن و مدنیت شد و آموزش آنها واجبتر از هر واحد درسی است . به همه شهروندان بویژه دانش آموزان و دانشجویان باید بیاموزیم
زباله و ته سیگار در باغچه و پیاده رو نریزید
ساعت شش صبح و نیمه شب بوق نزنید شاید آرامش انسانی سلب شود
ساعت ١ نیمه شب با سرو صدای بی مورد به هر نحوی مزاحم همسایگان نشوید
در کوچه و خیابان خودرو و موتور خود را مزاحم تردد دیگران پارک نکنید
آب دهان در خیابان نیندازید
با صدای بلند بویژه در فضای عمومی با تلفن صحبت نکنید
فاصله فیزیکی با دیگران را همه جا رعایت کنید
فحاشی نکنید
جلو انتشار بوی بد بدن را بگیرید
جلو خانه ها ی مردم دستشویی عمومی نیست
با حیوانات مهربان باشید
انتقام ناکامی ها را از طبیعت نگیرید
به خانم ها خیره نشوید
به سلیقه و انتخاب فردی دیگران احترام بگذارید
پاتون رو از پنجره خودرو بیرون نیندازید
پیاده رو جای پیاده روی است نه موتور سواری یا اطراق کردن
شونه خاکی جاده برای سبقت گرفتن نیست
متلک پرانی و بوق و چراغ زدن برای بانوان ایستاده در معابر نوعی تجاوز به حرمت آنهاست
رانندگی میدان رقابت و جبران همه ناکامی هاو ظهور همه انباشته های پنهان شده در درون نیست
به این فهرست رفتارهای بسیاری را می توان اضافه کرد اما پیش فرض اصلی مبادرت به این ناهنجاری ها این است که بسیاری این رفتارها را نشانه زرنگی می دانند در حالی که اینها نشانه به تعبیر خاویر کلمنته بی شعوری و توحش است و نیازمند آموزش و تربیت برای مدنی شدن.
جامعه متمدن به شعور نیاز دارد نه زرنگی…زرنگی توام با پایمال کردن حق دیگران نشانه توحش است.
توحش در ادبیات جامعه شناختی یک ناسزا نیست بلکه وضعیتی است که در آن خبری از تربیت و قانون و حقوق نیست
