اسلایدر / مهمترین مطالبکتاب‌ها و پژوهش‌هایادداشت‌ها و مقالات شخصی

عاشورا صحنه رویاروی حق و باطل نبود

امیر دبیری مهر

این مقاله را کسانی که در روضه ها شرکت می کنند تا صرفا ثواب اخروی کنند نخوانند

این یادداشت را کسانی که شکم خود را از حرام انباشته کردند نخوانند

این شکوه نامه  را کسانی که دین خود را خرج دنیای خود می کنند یعنی همان دین فروشان نخوانند

این نقد نامه را کسانی که مست قدرت و ثروت و منزلت خود هستند نخوانند

این فریاد نامه  را کسانی دغدغه عدالت و مبارزه با ستم و فقر و فساد ندارند و معتقدند تا بوده همین بوده نخوانند.

این دادنامه را کسانی که ازدیدن کودکان کار ، مردان شرمسار در برابر اهل بیت خود بخاطر نداری  مردمان بی پناه و ستم دیده بغص نمی کنند و به جوش نمی ایند نخوانند

این مقاله را کسانی که به عاشورا  و روضه و محرم بعنوان یک مناسک  و “دورهمی با حال ” نگاه می کنند و بعد از پایان محرم و صفر به زندگی انگلی و خنثی و حقیر خود باز می گردند نخوانند

زیرا هیچ فایده و سودی و سخنی برای انها ندارد جز خشم و نارضایتی نسبت به نویسنده ی یک لاقبای پرمدعا !

و اما بحث اصلی ما این است که بزرگترین تحریف عاشورا این است که کربلا را هماورد و صحنه رویارویی حق و باطل در معنای مصطلح آن  بدانیم. گویی در واقعه مهم و تاریخ ساز کربلا عده ای کافر حربی در برابر فرزند رسول خدا ایستادند و ان اتفاقات رقم خورد . در حالی که ماجرا اینگونه  نیست.  تعجب نکنید که مبادا کفر می گویم. اندکی صبر کنید. ایا تا بحال  فکر کرده اید چرا برای شهدای جنگ احد مراسم سوگواری نداریم ؟ و امامان معصوم به ما توصیه نکردند که برای بزرگداشت شهدای جنگ احد مراسم بزرگداشت و عزا و سوگواری مانند عاشورا  برگزار کنیم . در جنگ احد هم مسلمانان با شاخص های مادی و نظامی  شکست سنگینی خوردند و شخصیتهای بزرگ و عظیم الشانی مانند حمزه سید الشهدا به شهادت رسیدند و از همه مهمتر پیامبر مکرم اسلام تا استانه شهادت پیش رفتند و جراحت های جدی دیدند و دندان و سر نازنین ایشان شکست . اگر نبود رشادت های مولا علی و شصت زخمی که بر پیکر نازنین ایشان در دفاع از پیامبر وارد شد و برخی از صحابه چه بسا جان نازنین رسول الله توسط کفار حربی ستادنده می شد و تاریخ اسلام به گونه ای دیگر رقم می خورد اما تقدیر الهی چیز دیگری بود چنانچه در در آیۀ ۱۵۲ سوره آل عمران می فرماید:

«وَ لَقَدْ صَدَقَکمُ ٱللهُ وَعْدَهُ ﺇِذْ تَحُسُّونَهُم بِاذْنِه حَتّی ﺇِذَا فَشِلْتُمْ وَ تَنَازَعْتُمْ فی ٱلْامرِ وَ عصَیتُم مِّن بَعْدِ مَا ٱرَیکم مَّا تُحِبُّونَ مِنکم مَّن یرِیدُ ٱلدُّنْیا وَ مِنکم مَّن یرِیدُ ٱلْاخِرۃ ثُمَّ صَرَفَکمْ عنْهُمْ لِیبْتَلِیکمْ وَ لَقَدْ عَفَا عَنکمْ وَ ٱللهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی ٱلْمُومِنِینَ»؛

«خداوند وعدۀ خود را به شما تحقّق بخشید؛ در آن هنگام که  دشمنان را به فرمان او به قتل می رساندید؛ تا اینکه سست شدیدو در کار خود به نزاع پرداختید و بعد از آن، آنچه را دوست می داشتید  به شما نشان داد، نافرمانی کردید. بعضی از شما، خواهان دنیا بودند و بعضی خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت تا شما را آزمایش کند، و او شما را بخشید و خداوند نسبت به مؤمنان فضل و بخشش دارد.

می دانید چرا برای جراحت ها ی پیامبر در جنگ احد که اینچنین در قران مورد توجه خداوند متعال است مانند کربلا اشک نمی ریزیم؟ پاسخ روشن است جنگ احد رویارویی اشکار حق و باطل بود . تکلیف همه روشن بود ؛ ظلمات و روشنایی از هم تفکیک شده بود. نفاق و ریایی در کار نبود .یک سو ابوسفیان و خاد بن ولید و اشرار زمانه بودند و سوی دیگر محمد و علی و ابرار زمانه .

اما امامان معصوم ما با توجه ویژه ای به همگی توصیه کردند عاشورا را زنده نگه داریم و بر شهادت حسین اشک بریزیم و درباره عاشورا و کربلا بیندیشیم تا دین و ایمان مان تازه و پویا بماند .واقعا چه تفاوت بنیادینی بین این واقعه و دیگر رویارویی های حق و باطل وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت

چون نیک و به دقت بنگریم عاشورا و کربلا بر خلاف غزوات پیامبر رویارویی حق و باطل و ایمان و کفر نبود بلکه عاشورا صحنه رویارویی حق مطلق با  حق نمایی یا شبه حق   بود . ادامه مصافی بود که در حیات متبرک مولا علی در کوفه شکل گرفته بود و خوارج نماد نامیمون آن بودند و تا زمانی که فرق علی را نشکافتند ارام ننشستند. از این رو شاید برخی ندانند که  لقب ثارلله در درجه نخست متعلق به مولا علی است و سپس در باره امام حسین بکار می رود . در زیارت عاشورا هم می خوانیم السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ: سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا‏ . ثارالله یعنی کسی که منتقم خون او خداست و نه هیچ کس دیگر . زیرا حسین در کربلا تاوان پایمردی در مسیر امام و ولی خدا  وصی نبی یعنی حضرت امیر را نیز پرداخت و ندانستن این رابطه مانع مهمی در درک واقعه عاشوراست .

همانطور که محراب مسجد کوفه مصاف و هماورد کفر و ایمان نبود کربلا هم مصاف و رویارویی ایمان و کفر نبود زیرا نا مسلمانان  نبودند که در کربلا به روی اسلام مجسم و ایمان متعین و قران ناطق تیغ و تهمت و توهین گشودند.از قضا مسلمانان دو اتشه و متعصب و ظاهر الصلاح بودند که چنین کردند.  کربلا رویارویی ایمان با  نفاق بود . رویارویی اخلاص با ریا بود. رویارویی دینداران با  دین فروشان بود. رویارویی اخرت گرایان با  دنیا طلبان بود. رویارویی عطوفت ومهربانی با  خشونت و قساوت بود. رویارویی مردم داران و مردم فریبان بود.

لشکر مقابل حسین بن علی بر خلاف باورهای عوامانه ،  نامسلمان و کافر نبودند. همه به ظاهر مسلمان بودند. نماز می خواندند لباس پیامبر بر تن و  ریش و تسبیح و پیشانی های سیاه شده از سجده های طولانی داشتند. به احکام فقهی ملتزم بودند و به خیال باطل با نیت قرب الی الله  ؛امام زمان مسلمین  را شهید کرده و  قطعه قطعه کرده و سر بریدند.  بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ : پدر و مادرم بفدایت که تحمل مصیبت بر من بواسطه ظلمی که بر شما رفت سخت دشوار است

همه رمز و راز ضرورت زنده نگه داشتن عاشورا همینجاست . عاشورا کارگاه درس است برای تشخیص نفاق در لباس تقوا و ایمان . تشخیص شیفتگان قدرت و ثروت است که پشت نقاب دین و مسلمانی پنهان شده اند.تشخیص افراد قسی القلب و بی رحمی است که جنایات خود را تحت عنوان جهاد فی سبیل الله توجیح می کنند. تشخیص عدالت علوی از عدالت شریح بن حادث کندی معروف به قاضی است که اولی نگاه به متهم را عادلانه می خواهد و دومی از درون فقه و به اتهام خروج از خلیفه وقت حکم قتل امام زمان معصوم را استخراج می کند.

شمر بن ذی الجوشن ؛ عمرو بن حجاج زبیدی، عزره بن قیس ؛ شبث بن ربعی؛   عمر بن سعدبن ای وقاص ؛ حرمله بن کاهل اسدی ، حصین بن نمیر  و بسیار ی دیگر از بازیگران جبهه مقابل امام حسین انسان های بدنام و مشهور به فسق و فجور و کفر و معصیت نبودند. از قضا برخی از انها از سرداران خوش نام و باسابقه و شمشیر زده در جبهه حق بودند. نماز شب خوان و حافظ و قاری قران بودند. از نفوذ و اعتبار اجتماعی برخوردار بودند اما در روز محشر و روز دعوا و روز مبادا  بواسطه انحرافات تدریجی اعتقادی ، مالی و سیاسی و اجتماعی ، حق و شبه حق را از هم تشخیص ندادند

این قانون و قاعده در تاریخ همواره جاری و ساری و حاکم بر احوال همه انسانهاست .انحراف های به تدریج حادث می شود و تشخیص صلاح  از فساد و خیر از شر به سختی ممکن است و عاشورا چراغ روشنگرهمه حق طلبان در تاریخ برای  فرقان و جدا کردن حق از شبه حق است .

وقتی فقر را ببینی و در حد توانت برای زدودن ان تلاش و همت نکنی و بر سر مسببان فقر فریاد نزنی حتی اگر در صف اول نماز جماعات حاضر شوی ومزین به ریش و تسبیح و عبا ودستار مطمئن باش  و نعلین باشی و دایما هم حسین حسین بگویی در لشگر حسین نیستی در جبهه ی مقابل امام  هستی .

وقتی ظلم و ستم وتضییع حقوق انسانها را ببینی و از دل و جان ابراز برائت نکنی و بخاطر مصلحت و فضای غالب و موج سازی های عمله ظلم و بنگاههای فریب ، صدایت را در گلو خفه کنی شریک قافله عمر بن سعد هستی نه محب حسین . معنای عبارت  ” انی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ” غیر این نیست . من در صلح و سازشم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است و دوستم با کسی که شما را دوست دارد و دشمنم با کسی که شما را دشمن دارد

وقتی مداح قدرت بدون در نظر گرفتن نزدیکی ارباب قدرت به حقیقت شدی و قدرت برای قدرت ستایش کردی و سمت وسوی ان را نسنجیدی پیرو شمر هستی نه حسین . این سکه دو رو دارد انانکه قدرت تشخیص ندارند گاهی از سوی دیگر بام می افتند.و اگر صاحبان قدرت حتی در مسیر حق و صحیح هم باشند بر صورت ان چنگ می زنند که این هم انحراف هست در مکتب علی و حسین قدرت تا جایی محترم است که در خدمت حق و حقیقت و راستی باشد وگرنه جرثومه فساد و طغیان است چنانکه یزید بود.

وقتی به سوی اشرافیگیری و تجملات گرایش پیدا کردی و آن را با صد علت توجیه کردی و با چرب و شیرین دنیا خو گرفتی به تدریج غیرت و دلسوزی و همذات پنداری ات با ضعفا و فقرا و تهی دستان و اکثریت مردم  از بین می رود و به ناحق اما حق به جانب میگویی تا بوده همین بوده و این فاصله و شکاف طبقاتی طبیعی است و کاری نمی توان کرد و گاهی هم پیشتر رفته و دچار توهم می شوی که زحمت کشیدی و لیاقت دارایی ها را داری و انها که ندارند شایسته نبودند و ماشین توجیه بی عدالتی ات مثل سانتریفیوژ طنز می چرخد بدان که  زیر پرچم عمر سعد سینه می زنی نه بیرق ابو الفضل عباس

چه بگویم و تا کجا بگویم …چقدر وقیح اند انانکه تا فرق سر  در ثروت و قدرت و شهرت غرق هستند و جان های بی مقدارشان مملو از غرور و تکبر و نفسانیت و خود خدا پنداری است انگاه نام مبارک حسین را بر زبان می اورند. اینها شمرهای زمانه اند. چشمان شان به دهان اربات قدرت برای تجلیل و تمجید است و دست هایشان در جیب ارباب ثروت برای دریوزگی و باورهایشان مانند باد بهاری هر لحظه به هر سوست و اساسا هیچ ایمان و باور و اعتقاد ثابتی ندارند و انگاه از عاشورا سخن می گویند . خطر تحریف عاشورا از جانب این جماعت بسیار بیشتر از خصومت ناباوران است . اینها همان خلف ناصالح یزیدیان هستند که امروز هم در هر جایی اعم از سیاست و فرهنگ  و اقتصاد و هنر در برابر حق و زیبایی و عدالت صف ارایی کرده اند تا تیغ خصم خود را بر فرق حقیقت فرود اورند و متاسفانه می اورند و اگر روزگار خوب وخوشی ندارم ناشی از قدرت این تیغ زهراگین و فرق اسیب پذیر نظام اجتماعی ماست و دوری از فرهنگ عاشورایی که در دهها لفافه تحریف پوشانده شده است .اگر امامان معصوم به ما فرمودند و توصیه کردند که هر روز عاشوراست و هر روز کربلاست از این زاویه است نه اینکه هر سال صرفا گریه کنیم و قیمه بخوریم و سیاه بپوشیم و تظاهر به شیعه بودن کنیم .

عاشورا ان نقطه اوج و ایده ال صف ارایی شبه حق و حق نمایی ؛ نفاق ؛ حرام خوری , قدرت پرستی ,تظاهر , تعصب , جمود , دنیا طلبی , اشرافیگیری , سیاست بازی , ریاکاری ؛ مردم فریبی ؛ دروغگویی و تلخکامی و قساوت و خشونت و همه زشتی ها اما در پشت نقاب دین در برابر عصاره همه خوبی ها و زیبایی ها و فضیلت ها و درواقع مظهر دین یعنی ابا عبدالله الحسین است .

 نه هر سال و هر ماه و هر هفته و هر روز بلکه هر لحظه در رفت و امد بین جبهه حق و شبه حق هستیم و عاشورا حجت بالغه برای ماست تا عاقبت به خیری را با تمسک به اندیشه و راه و سیره حسین انتخاب کنیم . عاشورا  آینه ای است که هر سال می توانیم ذات وجوی خودمان را در آن ببینیم و عیار حسینی بودن یا یزیدی بودن مان را بسنجیم . پس از اگر رسول خدا حسین را سفینه نجات معرفی کرد از این منظر بود و هست .

انسان و ملت عاشورایی فقر، بی عدالتی ، فساد، زور، تجمل ، رانت ، اقازادگی ، شکاف طبقاتی ، فریب ، تظاهر ،دین فروشی ، سرکوب ، دنیا زدگی ، کبر و نخوت ، جهل و خرافات ،حقارت و خفت ، خشونت ، نگاه ابزاری به مردم و قبیله گرایی ، قانون گریزی و قانون شکنی ، تضییع حقوق دیگران ، بی ادبی و بی حیایی ، خود خواهی و..را بر نمی تابد و تحمل نمی کند. انسان عاشورایی و حسینی عزیز  و کریم و سخی و مخلص و ساده زیست  و صادق ، ظلم ستیز ، صالح ، ساعی ، دانا، بصیر ، اگاه ، روشنگر ، مومن و پرهیزگار، خاضع و خاشع ، مهربان و صبور و دلسوز و یاور دیگران است . چنین انسانی هر سال در عاشورا نمره انسانیت خود را محشر کربلا می سنجد تا ببیند در جبهه حق حسین است یا خیر . اینکه دعا می کنیم

 “اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ  “معنایی جز این ندارد. خدایا مرا نزد خود بوسیله حسین علیه السلامدر دو عالم وجیه و آبرومند گردان

چقدر این عبارات در زیارت عاشورا اگر خوب درک شود پرمعنا و نجات بخش است

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ : پروردگارا مرا به آیین محمد و آل اطهارش زنده بدار و رحلتم را به آن آیین بمیران

اَللّهُمَّ الرْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ : خدایا روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود (به صحرای قیامت )  و مرا نزد خود ثابت قدم بدار به صدق و صفا با حضرت حسین (ع) و اصحابش که در راه خدا جانشان را نزد حسین (ع) فدا کردند باشیم.

االلّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً .

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده + هفت =

دکمه بازگشت به بالا