اسلایدر / مهمترین مطالبدرس گفتاریادداشت‌ها و مقالات شخصی

روایتی جامعه شناختی از نفوذ و تسلط الیگارشی برانداز برای استحاله جمهوری اسلامی 

در ابتدا می توانم پیش بینی کنم برخی از مردم بویژه طرفداران رژیم گذشته و حامیان اشکار و پنهان  براندازی جمهوری اسلامی از این مطلب استقبال نخواهند کرد…اما بیان حقیقت مهمتر از خوش امد این و آن است و مخاطبان من می دانند که هیچ وقت برای خوش آمد فلان و بهمان فرد سخنی نگفته و کلمه ای ننوشتم.
برخی از دهه ی هشتادی ها که این روزها قلب تپنده جریان اعتراضی ایران هستند تصویر سیاهی از نظام سیاسی حاکم و همه متعلقات آن دارند و این تصور را در شعارهای خیابانی و دیوار نویسی ها و موسیقی های زیر زمینی و مطالب منتشره در فضای مجازی بازتاب می دهند .
این نظام را متحجر و بی رحم و بی عقل و مخالف توسعه و ازادی و زندگی  و راه نجات ایران را عبور از جمهوری اسلامی می دانند…یک عده افراد سطحی اندیش و کم مایه هم تحت عنوان حزب اللهی و مدافع نظام در فضای مجازی بجای پاسخ به این نسل برای انها رجز می خوانند و زبان تحقیر و توهین علیه انها می گشایند پیاده نظام انها در خیابان ها باتوم و ساچمه و گاز اشک اور بر سر جوانان و نوجوانان می کوبند و در این خیال خام هستند که در حال دفاع از نظام هستند…و غافل از اینکه بر سر شاخه نشسته و بن می برند…
 پاسخ من به  نوجوانان و جوانان عزیز کشورم این است والله جمهوری اسلامی این نبود و قرار نیست این باشد… به قول معروف شما به تیپ بد و روی تحریف شده  جمهوری اسلامی خوردید… من رجال اصلی جمهوری اسلامی را خوب می شناسم …در مقابل مردم نبوده و نیستند ..این نظام سیاسی در انقلاب ۵۷ با شعار آزادی و دموکراسی و ایران و استقلال و عزت و معنویت و با خواسته اکثریت  مردم روی کار امد…رهبران اصلی انقلاب انسانهای روشن بین و آزادی خواه و ضد دیکتاتوری و استبداد بودند…. نوجوانانی که امروز فریاد می زنند مرگ بر دیکتاتور نمی دانند که انقلاب علیه دیکتاتوری شاه بود…. نوجوانانی که از سرکوب ها خیابانی خشمگین هستند نمی دانند مردم در انقلاب ۵۷ از سرکوب ساواک بیزار و گارد ویژه منتفر  بودند..و در نهایت هم با خون خود بر ان غلبه کردند…
اما این انقلاب مثل همه نهادهای اجتماعی  به تدریج و ارام ارام  منحرف شد  و به این روز افتاد که این همه مخالف و منتقد و معترض دارد و گوش شنوایی هم برای انها نیست .. همانطور که بنیانگذار انقلاب هشدار داده بود انقلاب در لایه های به دست نااهلان افتاد…به تدریج  خواسته های اصلی مردم به حاشیه رفت و خواسته های یک اقلیت حداکثر ۱۵ درصدی در دستور حکومت قرار گرفت و واسطه ی این فرایند یک الیگارشی متظاهر و بی اعتقاد به مردم و غرق در فساد و باند بازی و زد و بند بود ….این الیگارشی به تدریج پایگاه نظام سیاسی را به ۱۵ درصد تقلیل داد.. این اقلیت پایگاه طبقاتی حاکمیت شده و توانایی زیادی در تبدیل خواسته های خود به سیاست و تصمیم دارد مانند حجاب اجباری و گشت ارشاد که در واقع مطالبه آن اقلیت قدرتمند است که معتقده جمهوری اسلامی حداقل باید ظاهر کشور و جامعه را اسلامی نگه دارد حالا اگر در پشت پرده همه گونه فساد و پلشتی و اختلاس و احتکار باشد می توان تحمل کرد اما تار موی دختران را نمی توان تحمل کرد و مصداق بی ناموسی است. مرگ بر امریکا و انگلیس باید شعار رسمی باشد اما اگر در رابطه با چین و روسیه منافع ملی نادیده گرفته شود مهم نیست انچه مهم است منافع الیگارشی مذکور است که از قضا دیگر جنوب شهر نشین و ساده زیست نیست …. برج نشین و ویلا نشین است و فرزندانش را در غرب پرورش می دهد و از سینه ملک داری و زمین داری و دلالی و رانت خواری شیر ثروت می دوشد…و اکثریت جامعه را از حقوق مادی و فرهنگی و اجتماعی محروم کرده و هر وقت صدای محرومین بلند می شود با طرح شعار دروغ براندازی نهادهای صاحب اقتدار نظام را سپر بلای خود کرده و در برابر انها قرار می دهد…چه بازی کثیفی …سرکوب محرومین به دست محرومین به نفع مستکبرین….سرکوب انقلاب به دست الیگارشی برانداز به نام دفاع از نظام …. اقلیتی که چند سال است نان تحریم هم سفره اش را رنگین کرده و با انواع حیله ها اجازه احیای برجام و گشایش اقتصادی و اسایش مردم را نمی دهد  بیست درصد حق العمل دور زدن تحریم ها خیلی چرب و شیرین است …گور بابای مردم و نظام و انقلاب ….اقلیتی که حساب های بانکی انباشته دارد و نظام سیاسی را به محافظ منافع طبقه ی خود تقلیل داده و نظام سیاسی ب بجای تامین منافع ملی به تدریج به نهاد   دفاع از این اقلیت تبدیل شده و  خواسته و ناخواسته دربرابر ملت قرار گرفته…ریشه غافلگیری بخشی از مقامات جمهوری اسلامی در قبال تحولات اخیر  همین نکته ظریف است که مشاورین بی مایه و متملق از درک ان عاجز هستند چه برسد به بیان آن .
ظهور و بروز  این الیگارشی در  گماردن و انتصاب ها قابل مشاهده است ..که خط انحراف را نشان می دهد…
 انحراف  از این بزرگتر که سطح روحانیت از مطهری و بهشتی و طالقانی و مفتح  و باهنر به جنتی و علم الهدی و رسایی وصدیقی و احمد خاتمی   تنزل کرد… واقعا چه شباهتب بین اینها وجود دارد؟؟ انحراف از این بالاتر که سطح گروههای مرجع اجتماعی از شریعتی و بازرگان و چمران  به حسن عباسی و رایفی پور و رحیم پورازغدی  تنزل کرد. انحراف از این بیشتر که بسیج بعنوان نیروی مخلص مدافع وطن در برابر بیگانگان و متجاوزین به سطح میلیشیای سرکوب در خیابانها و دانشگاهها تنزل یافت….و مصداق پاسداری از همت و خرازی و زین الدین و باکری و سلیمانی  به افرادی تنزل یافت که امروز سخنان و مواضع انها کمتر خریداری در جامعه ندارد… سکوت بسیاری از مقامات و صاحب منصبان جمهوری اسلامی در قبال وقایع اخیر ناشی از حیرت آنهاست ….از سویی کمبودها و ریشه نارضایتی ها را می دانند و ازسویی ایمان دارند قرار نبود این شود که شده…..واقعیت این است که نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی در کشور متعهد به ارمانهای انقلاب ۵۷ و خواسته های مردم نیست …و علی رغم سینه چاکی  های دروغین ؛ تعهدی به  معدود رهبران بجای مانده از عصر انقلاب از جمله رهبری هم ندارد و در صدد ایجاد بنا و ساختار نوینی است که درآان نه مردم جای دارند نه ازادی و نه دموکراسی… اما با مکاره گی خود را پشت نظام و جمهوری اسلامب پنهان کرده و نظام و رهبری را سپر بلای خود در برابر خشم معترضین کرده است و من زین بابت حمهوری اسلامب را نظامی مورد ظلم واقع شده از درون می دانم نه از بیرون ….منظورم از این الیگارشی خطرناک برانداز همه افرادی هستند که امروز بر مصادر مختلف تکیه زده و وجه مشترک همه انها عبارت است از:
۱-مخالف سرسخت  رای و نظر و خواسته مردم هستند مانند لجاجت در قضیه گشت ارشاد
۲-مخالف مشارکت مردم در امور حتی انتخابات هستند و با هدایت شورای نگهبان برای  رد صلاحیت ها میزان مشارکت مردم را به پایین  ترین حد تاریخ انقلاب  پایین اوردند و تاکنون مانع از اصلاح قانون اساسی و رفراندوم شدند که در قانون اساسی به ان تصریح شده
۳-مخالف آزادی های اجتماعی هستند و سبک زندگی خاصی را به همه تحمیل می کنند…مانند تفکیک جنسیتی سلف غذاخوری و …
۴_با بهبود روابط خارجی و ورود کشور به عرصه جهانی مخالف هستند…مانند کارشکنی در برجام
و حمله به سفارت عربستان و انگلیس
۵-در اقتصاد مدافع سرسخت رانت و انحصار و مخالف  رقابت و شفافیت هستند…و در مسیر قانون گذاری و تصمیم گیری های درست سنگ اندازی می کنند.
۶-نیروهای نظامی را وارد سیاست و اقتصاد کردند و محبوبیت انها را خدشه دار کردند.
۷- از شکل گیری گروههای مرجع مستقل جلوگیری می کنند و شومن های وابسته و مبتذل  به الیگارشی را بعنوان مرجع اجتماعی به جامعه تحمیل می کنند..اما در بزنگاه مورد نیاز دست حاکمیت را برای مدیریت بحران ها در پوست گردو می گذارند…
بنا براین امروز بزرگترین تهدید علیه جمهوری اسلامی در درون جمهوری اسلامی است که از قضا بر اغلب مصادر و مناصب حکومتی و اقتصادی تکیه زده اند و اکثریت مردم را از حقوق خود محروم کرده اند و دربرابر خواسته های انها ایستادگی می کنند و نیرو های نظامی و انتظامی و امنیتی را نااگاهانه در برابر انها قرار داده اند…رد پای لباس شخصی هادر اعتراضات اخیر را باید در این الیگارشی جستجو کرد و دلیل ان هم اینکه هنوز هیچ مقامی مسوولیت رفتار خشن انها را بر عهده نگرفته است .
نظام سیاسی از این مهم غافل است که با ادامه این سیاست در جاده ای قرار گرفته که دو سر آن رو به تباهی است…اگر در برابر مردم بایستد و تن به خواسته های مردم و معترضین ندهد بطور فرسایشی قدرت و اقتدار خود را از دست می دهد …اگر هم در برابر مردم کرنش و تواضع کند از جانب این الیگارشی مکار که توجه به خواسته های مردم در واقع اغاز نابودی منافع مادی و عقاید پوسیده ی انهاست  دچار استحاله درونی و مقاومت فعال خواهد شد و توان اصلاحات و بهبود را از دست خواهد داد…اگر عده ای تعجب می کنند چرا نظام  هنوز بعد از ۴۰ روز صدای اعتراض را نشنیده و مشکلات را به امریکا و خارج از کشور حواله می دهد باید توجه کنند که این کژفهمی دست پخت این الیگارشی است …
بنا براین نظام سیاسی درعاجل ترین اقدام برای مدیریت بحران پر هزینه پیش آمده برای کشور باید تن به یک جراحی بزرگ درون سیستمی و مک کارتیسم سیاسی بدهد…و با بازگشت به انقلاب ۵۷ و مردم نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی را از تفکر و سلیقه و افراد متعلق به این الیگارشی پاکسازی کند…تا چشم و‌گوش نظام توان استماع و تماشای منافع ملی را پیدا کند..
امروز موریانه های مخالف آرمانهای انقلاب ۵۷ در تار و پود نظام نفوذ کرده و در حال خوردن پیکره جمهوری اسلامی  هستند و هر تغییرو انعطافی در نظام تصمیم گیری را نقطه پایان خود تلقی می کنند..بنابر این این پاک سازی کاری سخت و جراحی دردناکی است  اما به نظر تنها راه حفاظت از دستاورد انقلاب ۵۷ است ..تا جمهوری اسلامی اصیل بیش از این از درون با الیگارشی برانداز و از بیرون با فشار معترضین و عملیات براندازان تضعیف و مستحیل نشود…

دکتر امیر دبیری‌مهر

امیر دبیری مهر متولد 1356 در تهران، دانش اموخته علوم سیاسی در مقطع دکتری است و از سال 1374 تا کنون در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای به پژوهش و تدریس مشغول است. وی تا کنون پژوهش‌ها، مقالات، سخنرانی‌ها و گفتگوهای مطبوعاتی و رادیویی - تلویزیونی متعددی انجام داده است که دسترسی به برخی از آنها از طریق درگاه اینترنتی اندیشکده خرد میسر شده است. ریاست انجمن اندیشه و قلم از جمله مسئولیت‌هایی است که این عضو پیوسته انجمن علوم سیاسی ایران هم اینک عهده‌دار آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − 15 =

دکمه بازگشت به بالا