ائتلاف انقلابی نما ها و ضد انقلاب ها برای تحریف یک انقلاب
در چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ، دفاع عقلانی و منصفانه و واقعیت مدار و دور از تعصب و عناد از این جنبش بزرگ مردمی که در آن همه گروهها و جریانات نقش داشتند ؛ کاری بسیار سخت و سترگ است . آری از موضع وابستگی به حاکمیت و با لباس قدرت برامده از این انقلاب از حقانیت این انقلاب سخن گفتن کاری اسوده و البته پرمنفعت است اما مشخص نیست چقدر تاثیر در مخاطبان ناشناخته و دارای پرسش و شبهه داشته باشد بویژه که چند سالی است جنگ بزرگ روایت های نامانوس از انقلاب اسلامی چنان به راه افتاده که نه تنها دستاوردهای انقلاب در ذهن نسل جدید زیر سوال و شبهات اساسی است بلکه سنگرهای جدید علیه اصل انقلاب شکل گرفته و کار به جایی رسیده که دیگرانی از انقلاب ۵۷ ، بعنوان خود کشی دسته جمعی ملت ایران یا بزرگترین واپس گرایی جمعی در تاریخ معاصر نام برده می شود.
شبکه های رسانه ای کوچک و بزرگ چنان به روایت سازی از انقلاب و تحولات پس از ان پرداخته اند و میلیون ها دلار هزینه کرده اند و در اذهان نسل جدید رسوخ کرده اند و با ذکر برخی واقعیات ؛ دست به بزرگترین تحریف تاریخ دسته زده اند که امروز با کمال تعجب و تاسف در کلاس مدرسه و دانشگاه دفاع از حقیقت و واقعیتی به نام انقلاب اسلامی کاری سخت و پرمخاطره شده است . تمام عزم و تلاش رسانه های مذکور این است که به نسل جدید بگویند:
اولا ایران قبل از انقلاب بهشت برین بود و ایرانیان از سر شکم سیری دست به انقلاب زدند!
ثانیا هر اتفاقی در سالهای پس از انقلاب حتی در گوشه ای از اداره ی یا کوچه و پس کوچه ای افتاده برامده از روح انقلاب اسلامی بوده و باید اصل انقلاب را مورد مواخذه و بازخواست قرار داد و پشیمانی از انقلاب نقطه اغاز اصلاح امور است !
اما این جریان تحریف گر ؛ تنها نبوده و نیست و گرنه مورد اعتنا قرار نمی گرفت و موفق به روایت سازی جعلی نمی شد. اصطلاحا پاس گل را برای موفقیت نسبی جریان ضد انقلاب مذکور ؛ برخی انقلابی نما ها با عملکردها و رفتارها و رویکردهایشان در ۴۲ سال گذشته داده اند.
انانکه روز به روز مردم را به حاشیه راندند؛
انانکه حضور منتقدین و مخالفین را بر نتافتند.
انانکه به روایت های کلیشه ای از یک رویداد بزرگ همه جانبه اکتفا کردند؛
انانکه مصلحت را بر حقیقت ترجیح دادند.
انانکه به اسم انقلاب و نظام به ریشه های قبیله گرایی و قوم گرایی و باند پرستی باز گشتند.
انانکه از کیسه دین برای توسعه قدرت خرج کردند و در پوشش اتحاد دیانت و سیاست هر چه خواستند اخلاق و شرافت را به پای قدرت ذبح کردند.
انانکه نسل های نوظهور را نا محرم و اقا زاده های خود را وارث انقلاب تصور کردند و در نهایت مرزهای انقلاب را از سرحدات سرزمینی به دیوار خانه و باغ و ویلا و گاهی دفتر و محل کار خود محدود کردند و با همین نگرش ؛ همه کس و هر دیدگاهی غیراز خود و دوستان خود را تهدید و دشمن و معارض و غیر خودی تصور کردند.
انانکه در ذهن بیمارشان وابستگی مردم به نیازهای مادی و اسیر نیازهای روزمره بودن را ضرورت استمرار حکومت به انها می دانند و استقلال مالی و فکری مردم را بر نمی تابند.
انانکه ۴۲ سال است در وضعیت حساس کنونی بسر می برند و هنوز امنیت را مساله اول و دوم و اخر کشور می دانند.
انانکه به چرب و شیرین دنیا و چپاول بیت المال مشغول اند پشت قانون و مقامات پنهان شده اند
انانکه سیاست بازی را دکان کاسبی خود کرده و موجب بدنامی سیاست شده اند
انانکه هیچ درکی از جایگاه رهبری و ولی فقیه در انقلاب اسلامی ندارند و برخی با توهین و تمرد این جایگاه را تضعیف می کنند و برخی هم با چاپلوسی و تقلید صرف و بی بصیرت ؛ جایگاه و مقام رهبری را به سلطان دینی تقلیل می دهند.
این گروه اخیر ؛در تضعیف مبانی انقلاب و تحریف این رویداد عظیم نقش کمتری از معارضین مسلح سالهای بحران و لشکر جنگ روانی علیه انقلاب در سالهای اخیر نداشتند و باید جریان نفوذ را در این طایفه جستجو کرد وگرنه مخالفان انقلاب که جبهه روشنی دارند.
بعد از این مقدمه باید به این مهم اشاره کنم که گذر سالها و این همه تحریف و بغض و کینه و تحجر و تعصب کور نسبت به انقلاب اسلامی ؛ نمی تواند و نباید موجب حجاب بین درک وفهم امروز و واقعیت دیروز شود. انقلاب اسلامی حرکتی مردمی و اصیل با رهبری معنوی و خیرخواه و شجاع بود که در شکل گیری و پیروزی ان همه اقشار به فراخور توان و تاثیر خود ایفای نقش کردند و این انقلاب نه برای نفی موفقیت های گذشته و پیشرفت های پیشینی ملت ، بلکه برای توقف انحرافات و اسیب ها و جبران مافات بود. مردم ایران و رهبران انقلاب از طیف های مختلف اعم از روحانی و روشنفکر و مبارزو… تحت تاثیر مطالعات و باورهای دینی و ملی و تاریخی و حتی بین المللی خود با انقلاب اسلامی به دنبال ایجاد “مدینه فاضله” بودند و چرا به روزگاری رسیده ایم که مدینه فاضله خواستن دیگر فضیلت نیست ؟
پژوهشهای دقیق علمی و کارشناسی نشان می دهد ارمانهای اصلی و مشترک انقلاب اسلامی عبارت است از ۶ مولفه عدالت ، معنویت ؛ دموکراسی ، استقلال، ازادی و پیشرفت. و این ارمانها بین همه ایرانیان اعم از شیعه و سنی و زرتشتی و یهودی و ارمنی مشترک بود تفاوت در اینجاست که مسلمانان این ارزشها و ارمانها را مبتنی بر باورها و ارزشهای اسلامی و قرانی و نبوی تفسیر می کنند و می فهمند ودیگران هم براساس نظام باورهای خودشان . اما ایا انصاف است که هر سیاستی و هر اقدامی و هر عملی که تحت لوای انقلاب وتوسط انقلابیون یا در دوره جمهوری اسلامی انجام شده و احیانا با یکی یا چند مولفه از مولفه های شش گانه مذکور در مغایرت بوده به حساب انقلاب گذاشت ؟؟ برای مثال اگر به خشونت های قضایی مانند اعدام ها یا اقتصادی مانند مصادره ها ی پس از انقلاب نقدی وجود دارد ایا این جزو ارمانهای انقلاب بود یا بخشی از اقتضائات عملکردی انقلابیون .. به باور من نه دفاع از این عملکردها کاری انقلابی است و نه نقد انها مخالفت با انقلاب .
شاید یکی از دلایل قوی شدن جبهه دشمنان انقلاب در ۴۲ سال گذشته همین توجیهات بلا وجه و متعصبانه عملکردها؛ بدون توجه به مبانی و اصول انقلاب بوده است و علت ماندگاری و مانایی و دیرپایی انقلاب نیز ، علی رغم همه بدخواهی و دشمنی ها و دسیسه ها همان زنده نگه داشتن ارمانهای اصلی انقلاب توسط انقلابیون کم ادعا و حقیقی یعنی مردم بزرگ ایران است .
بزرگترین جفا به انقلاب این است که صاحبان انقلاب را به صاحبان قدرت تقلیل دهیم و مردم را بعنوان صاحبان اصلی انقلاب نادیده بگیریم و نقش های تشریفاتی و زبانی برای انها قایل شویم . مردم مفهومی گنگ و مبهم نیست که وقتی از ان سخن می گوییم شامل هیچکس نشود و امری انتزاعی و نا محسوس را تداعی کند . مردم یعنی من ، شما ، راننده تاکسی ، پارکبان ، ریخته گر ، .وکیل و پزشک و کارگرو کشاورز و زن و مرد و کودک و هر کسی که در ایران زندگی میکند وسهمی و حقی از این ملک مشاع دارد و در مقابل هم تکالیف شهروندی بر عهده اوست . از این منظر ، نادیده گرفتن حق و سهم حتی یک نفر و یک شهروند در همه امور یعنی تضعیف انقلاب چه برسد به گروهها و اقشار و طبقات … متاسفانه تفکرات انحرافی به جایی رسیده گویی از ۸۵ میلیون جمعیت کشور تنها دوتا سه هزار مقام و مسئول برخوردار از پست و مقام و محافظ و دفتر و دستک وارث انقلاب اسلامی هستند و مسئولیت پاسداری از انقلاب هم برگرده و عهده انها نهاده شده است و این مردم هستند که باید باورها و سلایق و رفتارها و سبک زندگی خود را با ایشان تنظیم کنند در حالی که همه باید خود را با ارمانهای اصلی انقلاب تنظیم کنند و بس . قطعا مردم درک صحیح تری از اقتضائات و انعطاف های ضروری برای صیانت از ارمانهای انقلاب دارند و ریشه مردم سالاری دینی در همین نگرش هست از این رو هر گونه بی اعتنایی به آرا و مطالبات و گرایشهای مردم در گذر زمان مصداق حرکت بر خلاف انقلاب اسلامی است .مظلومیت بزرگ انقلاب اسلامی در مصادره ی همه نیتهای پاک و اقدامات خالص به نفع و تفسیر و روایت قلیلی کژاندیش است که نیمی از انها در خارج از ایران دروغ و تحریف می پراکنند و نیمی در داخل سفره انقلاب را چنان تنگ پهن کرده اند که جز خود وخویشان خود از ان بهره مند نشوند .
نسل جدید ایران که یقینا اینده ایران را رقم خواهد زد نباید دردام جنگ زرگری انقلابی نماهای داخلی و ضد انقلاب های خارجی قرار گیرد و در دریای تحریف انقلاب غرق شود. انقلاب اسلامی را پدران و مادران ما با ارمانهای مشخص و مقدس و محترم و زنده صورت بخشیدند و برای دفاع از ان سختی ها و مصیبت های بسیار کشیدند. که یک نمونه انها شهیدان هستند .هنوز ارمانهای انقلاب همگی به یک اندازه و به شکل مطلوب تحقق نیافته ( نگاه واقع گرا ) اما نمی توان دستاوردهای ارزشمند ان را نادیده گرفت ( نگاه امیدوارانه )و چشم بر واقعیات بست اما دراین مسیرپرتلاطم ؛ خطا و اشتباه و تنگ نظری و انحراف هم بوده ( نگاه انتقادی )و نباید اینها را به حساب اصل انقلاب گذاشت . انقلابی حقیقی بودن یعنی به خطاهاو و انحراف ها اذعان داشتن و از تشخیص و اصلاح ان هراس نداشتن و برای تصحیح آن مجاهدت کردن. از همین روی انقلاب یک رخداد مربو ط به گذشته نیست بلکه یک حرکت استمراری و پایدار است . امروز اصلاح خطاها و پیدا کردن مسیر درست در همه بخش ها باتکیه بر دانش و تجربه و امید به اینده ؛ عامل نجات بخش کشور است نه زیر سوال بردن انقلاب اسلامی یا به دنبال انقلابی دیگر بودن . از این رو علی رغم همه تبلیغات سهمگین ضد انقلاب و همه عملکردهای فرصت سوز و مایوس کننده و ویرانگر انقلابی نماها در چهار دهه گذشته ؛ سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ۵۷ برای همه جوانان و اینده سازان کشور مجالی است برای باز اندیشی در ارمان های بلند پدران و مادران و رهبران ایرانی در گذشته و اینکه کجا درست رفتیم و ان را ادامه بدهیم و کجا خطا رفتیم و دیگر به بیراهه نرویم . سالهاست هنوز ارمانهای عدالت ، ازادی ، استقلال، پیشرفت ، معنویت و دموکراسی برای مردم ایران جذاب و درخشان و ارزشمند است و با وجود خاشاک نشسته برانها که ناشی از روزمرگی ها ست همچنان ارزشمند و گرانبهاست به گونه ای که ایرانیان برای ان هنوز جان فدا می کنند و برای این باورها ارزش قایل هستند.
روایت صوتی نوشتار مذکور را در لینک زیر بشنوید.